فریب نماز و روزه مردم را نخورید، زیرا آدمی گاه چنان به نماز و روزه خو می کند که اگر آنها را ترک گوید، احساس ترس می کند، بلکه آنها را به راستگویی و امانتداری بیازمایید.
امام صادق(ع)
لا تغتروا بصلاتهم و لا بصیامهم، فإن الرجل ربما لهج بالصلاه و الصوم حتی لو ترکه استوحش، ولکن اختبر وهم عند صدق الحدیث و أداء الامانه؛
این صفت تفضیلی های کار خراب کن!
شک می کنم وقتی می بینم کسی میگه خدا نظر بهش داره. نه اینکه خدا نظر به هیچ کس نداره که می دونیم توی سختی ها داره. اما اگه کسی بگه به او بیشتر نظر داره یا حتا اگه نگه به این صراحت اما رفتارش اینطور باشه جای شک نداره؟ این برتری طلبی ِ نرم نرمال نیس. کسی که خوبه برتری طلب نیست.
عزت ِ نفس چیه؟ یه جور احساس ِ عظمت کردن در همه چیزه، از جمله خودت. کسی که عزت ِ نفس داره سعی می کنه خود و بقیه رو عزیز بدونه چون همه رو از یک نفس می دونه. اما کسی که بیماری ِ روانی داره فکر می کنه اون عزیزه و بقیه به اون عزیزی نیستن!

____________
یکی گفت: اینا الان دارند تریلی تریلی آدم از اقصا نقاط ایران میارند که نماز جمعه تهران باشکوه برگزار بشه.
ظریفی جواب داد: بیآورند! روز جمعه همین ها از نزدیک می بینند مردم چه می گویند کمی از اثر تلوزیون کم می شود. خود به چشم خود شکوه مردم را می بینند. تا می توانند بیشتر آدم بی آورند
____________
میر حسین موسوی در راهپیمایی روز قدس شرکت خواهند کرد
دفتر مهندس موسوی اعلام نمود: روز قدس یادگار گرانقدر امام خمینی و روز مستضعفان و اسلام است اعلام کرد که وی همراه با سایر مردم در تظاهرات روز قدس شرکت خواهد داشت.
منبع
______________
امروز آیت الله صانعی فطریه هر فرد رو مبلغ 1500 تومان اعلام کردند، من به شماره حساب 8007967 بانك ملی شعبه چیذر به نام ”مجتمع نیكوكاری شهیدان رحمانی“ که توسط كمیته پیگیری امور بازداشت شدگان و آسیب دیدگان حوادث اخیر از جانبِ مشاور مهندس موسوی (بهشتی) اعلام شده پرداخت می کنم. از همه دوستان و آشنایان هم بخواهیم که چنین کنند.
___________
مسیر شماره 1: مسجد امام حسین (ع) میدان امام حسین، خیابان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 2: مسجد جامع ابوذر، میدان ابوذر، خیابان ابوذر، خیابان شهید برادران حسنی (قلعه مرغی)، خیابان قزوین، خیابان کارگر، میدان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 3: مسجد دارالسلام، میدان منیریه، خیابان ولیعصر (عج)، خیابان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 4: مسجد امام زمان (عج)، خیابان آزادی، تقاطع خیابان بهبودی، میدان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 5: مسجد حضرت ابوالفضل (ع)، میدان توحید، خیابان توحید، خیابان آزادی، میدان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 6: مسجد نور، میدان جهاد، خیابان دکتر فاطمی، خیابان فلسطین، بلوار کشاورز، دانشگاه تهران
مسیر شماره 7: مسجد الجواد (ع)، میدان هفتم تیر، خیابان کریم خان، میدان ولی عصر (عج)، بلوار کشاورز، دانشگاه تهران.
سعدی: ياد دارم كه در ايام ِ طفوليت متعبد (اهل عبادت) بودم و شبخيز (شب بيدار ( برای عبادت و تفكر)) ، و مولع ِ (حريص) زهد و پرهيز. شبی در خدمت پدر رحمه الله عليه نشسته بودم و همه ی شب ديده بر هم نبسته و مصحف ِ (قرآن ، هر كتاب آسمانی) عزيز در كنار و طايفه ای گرد ما خفته! پدر را گفتم: از اينان يكی سر بر نمی دارد كه دو گانه ای (نماز ِ صبح) بگذارد، چنان خواب غفلت برده اند كه گويی نخفته اند كه مرده اند. پدر گفت : ای جان ِ پدر، تو نيز اگر بخفتی، به، كه در پوستين ِ خلق افتی (غيبت و بد گويی مردم كنی)
____________
يا ايها الدين آمنوا (ای كسانی كه ايمان آورده ايد)، اجتنبوا كثيرا من الظُن ( از بسياری پندارها و گمانها در حق يكديگر اجتناب كنيد)، ان بعض الظٌن اثم (كه برخی پندارها و گمان ها گناه است) ولا تجسسوا ( و نيز در كار يكديگر به تجسس و جاسوسی نپردازيد) ولا يغتب بعضكم بعضاً (و هيچيك از شما غيبت ديگری را نكند)، ايحب احدكم ( آيا هيچيك از شما دوست می داريد) ان ياكل لحم اخيه ميتا (كه گوشت برادر مرده خود را تناول كنيد) . فكرهتموه (كه البته از آن كراهت و بيزاری داريد) واتقوالله (و از خدا بترسيد) ان الله نزٌاب رحيم (كه خداوند بسيار توبه پذير و مهربان است) - آيه 12 ، از سوره حجرات
علی بن ابیطالب:
نخستین دستاورد ِ بردبار از بردباری ِ خود، پشتیبانی ِ مردمان از او در برابر ِ نادان است.
_______________
استاد شجریان: اینها دیگر نمیتوانند کشور را اداره کنند ؛ تنها کنترل میتوانند کنند
_______________
حكمتی از شكسپير:
چون گدايان بر اسب سوار شوند، تا دره هلاكت پيش می رانند
_______________
عکس ِ هفته:
_______________
مردم شریف، آزاده و آگاه ایران!
نزدیک به سه ماه پیش از این زمانی که شما در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شرکت کردید، با این باور به پای صندوقهای رأی رفتید که با تأکیدهای مکرر مسئولان و تلاش نهادهای مدنی، از آرای تان در برابر مقاصد قدرتطلبانه گروهی اندک پاسداری خواهد شد. اما تخلفها و تقلبهای سازمانیافته و حوادث تلخی که متعاقب آن صورت گرفت، از رویدادی که بنا بود سرمایهای برای ملت ما فراهم آورد تاسفی بزرگ باقی گذاشت. مشکلی که میتوانست در فرآیندی منصفانه و بیطرفانه مهار شود با بیتدبیری مسئولان امر، با یورش تبلیغاتی رسانههای دولتی و حمله نیروهای امنیتی رسمی و غیررسمی به تجمعات آرام و مسالمتآمیز مردم، به بروز انشقاق، ابهام و اختلاف عمیق و گسترده اجتماعی منجر شد، وضعیتی که پیامد بلافصل آن جز گسسته شدن رشتههای اعتماد میان مردم و حکومت نیست.
جمع کثیری از دلسوزان حوزههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور و نیز مراجع عظام تقلید و نیروهای آگاه حوزههای علمیه نسبت به افسانهپردازیهای رسانههای دولتی و حوادثی چون برگزاری دادگاههای نمایشی فاقد پشتوانه حقوقی و شرعی، برملا شدن فهرست بلند قربانیان، برخوردهای غیرانسانی با بازداشتشدگان و افشای وجود بازداشتگاههای غیرقانونی واکنش نشان داده و خواستار رسیدگی به آنها هستند، بلکه همه دلبستگان به نظام جمهوری اسلامی، این دستاورد مبارزات یک صد ساله مردم و تبلور مطالبات اساسی آنان برای دستیابی به آزادی، استقلال، عدالت و پیشرفت در سایه دینداری، اینک نگرانند.
حفظ تمامیت ارضی و استقلال ملی و صیانت از کیان کشور در مقابل مطامع بیگانگان و دفاع از اصل نظام جمهوری اسلامی در روند شتابزده حوادثی که پیدر پی رخ میدهند چارهچویی برای خروج از شرایط موجود را بیش از پیش ضروری ساخته است، هرچند همه به خوبی آگاهیم که در درون دستگاههای حكومتي و شبهحكومتي افرادی وجود دارند که تنها راه ادامه حضور خود در قدرت را التهابآفرینی و بحرانزاییهای پیاپی و طفره رفتن از حل مشکلات و نابسامانیهایی میدانند که خود مسبب آنها بودهاند. آنها همچنان به دنبال پوشاندن و پنهان کردن بحران های موجود با بحران های بزرگ تر و توسعه رفتارهای نابخردانه خود به مرزهایی خطرناکترند، تا جایی که پس از ایجاد این همه پیچیدگی در فضای کشور اینک بيتوجه به عواقب سنگين رفتارهاي خود با بهانه جوییهای واهی زمزمه هایی خطرناک از جمله زمزمه تسویه های وسیع از دانشگاهیان آزاده و متعهد را سر میدهند.
از این روست که اتخاذ رویکردی اجتماعی (و نه صرفاً حکومتی) برای حل مسئله به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل شده است، ضرورتی که لازمه آن، بهرهگیری از ظرفیتهای مردمی نظام جمهوری اسلامی است.
اساس چنین رویکرد متفاوتی، پذیرش واقعیت تعدد و تنوع باورها و نگرشهای موجود در خانواده بزرگ، باستانی و خداجوی ایران زمین است. این راه و رسم پیامبران الهی و جانشینان آنان بوده و نشان از سنتی الهی دارد که مقام و کارکرد هدایت نشان دادن راه است و وظیفه داعيان دين به فراهم ساختن بستر مناسب برای رشد و شکوفایی توانمندیهای انسان جهت تعالی و تکامل محدود میشود. تاریخ به روشنی نشان میدهد که هر گاه حکومتها خواستهاند به سوی محو تعدد و تنوع موجود در جوامع بشری دست دراز کنند، چارهای جز متوسل شدن به چهرههای ظاهرا گوناگون اما در جوهر یکسان استبداد نداشتهاند، راه حلهایی که نتیجه آن نه یکدست شدن افراد جامعه، بلکه بروز نفاق و دوچهرگی در زندگی مردم خواهد بود و بس. اتخاذ چنین رویهای نه ممکن است و نه براساس آنچه آموزههای قرآنی به ما یاد میدهد مطلوب است.
پس از حوادثی که در این مدت کوتاه بر جامعه ما گذشت کیست که نداند وضعیتی که ایران امروز در آن قرار دارد حاصل استیلای چنین طرز تفکر اشتباهی بر تصمیمگیریهای کلان كشور است. دستیابی به این وجدان عمومی دستاورد بزرگی است که گاهی قرنهای متمادی از عمر ملتها و تمدنها صرف تحصیل آن میشود و چه هزینههای گزافی که در این راه نمیپردازند. اما مردم ما این موهبت بزرگ را با هزینه هایی بسیار اندک و ظرف مدتی کوتاه به دست آوردند. مردم ما اینک با پوست و گوشت و استخوان خود دریافتهاند که تنها راه همزیستی مسالمتآمیز سلیقه ها و گرایشها، و اقشار، اقوام، مذاهب و ادیان گوناگونی که در این سرزمین پهناور زندگی میکنند اذعان به وجود تنوع و تعدد شیوههای زندگی و اجتماع بر کانون آن هویت دیرینه ای است که آنان را به یکدیگر پیوند میزند، اگرچه فهمهای ضعیف و باژگونه از دین هضم نکنند که این اذعان نه بدان معناست که اسلام ناب دین حق و آئین خاتم و صراط مستقیم نیست، بلکه یعنی اجباری در دین وجود ندارد، به درستی که راه از بیراهه بیان شده است. لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی.
از اینروست که علیرغم تمامی حوادث تاسف بار و مرارتخیز این ایام، مردم ما اینک به نتایجی بسیار ارزشمندتر و ماندگارتر از انتخاب یک فرد دست یافتهاند و این آن چیزی است که آنها را نسبت به اقدامشان برای شرکت در رویداد انتخابات و هزینه هایی که در قبل و بعد از آن متحمل شده اند دلگرم می کند.
در ماه هایی که گذشت نیرویی عظیم از ملت ما آزاد شد، نیرویی که باید به کارآمدترین شیوه برای سعادت بلندمدت او به خدمت گرفته شود. مردم ما از آنچه میخواهند آگاهند. آنان تصویر شکوهمند اراده خود را در آیینه آنچه که سپری شد مشاهده کردهاند و میدانند که سرمایه و توان تحقق بخشیدن به خواستهای خود را دارند و در این میدان انبوه نخبگان و زبدگان دوشادوش آنان ایستادهاند. لذاست که اینک همه ما از یکدیگر میپرسیم چه باید کرد؟ این سوالی از سر ناامیدی و یا بلاتکلیفی نیست، بلکه میپرسیم با این سرمایه عظیم، با این امید تجدید حیات یافته و با این توانمندیهای فراهم شده چه باید کرد؟
به راستی چه باید کرد؟ در پاسخ به اين پرسش نخستین قدم آن است که بدانیم چه باید بخواهیم تا بهترین و بیشترین را خواسته باشیم. اگر در یافتن پاسخ این سوال خطا کنیم قطعا همه یا بخشی از این سرمایه فراهم آمده را از دست داده ایم. بلکه حساسیت این انتخاب بسیار بیشتر از این است. نیروی عظیمی که ملت ما فراهم آورده توان آن را دارد که کشور را به سکویی بلند برای جهش به سوی پیشرفتهای مادی و معنوی ارزشمند ارتقا دهد و یا در یک آنارشي درازمدت فرو برد. این که نتیجه حرکت ما چه خواهد بود تماما به انتخاب درست ما در این مرحله بستگی دارد.
برخلاف آنچه دستگاههای تبلیغاتی دولتی سعی در القای آن دارند، این ما هستیم که بازگشت اعتماد و آرامش به فضای جامعه را خواهانیم و این ما هستیم که از هر اقدام تندروانه و خشن امتناع میکنیم. ما خواستههایی بسیار روشن و منطقی داریم. ما حفظ جمهوری اسلامی را می خواهیم، و تقویت وحدت ملی، و احیای هویت اخلاقی نظام و بازسازی اعتماد عمومی به عنوان اصلیترین مولفه قدرت ساختار سیاسی کشور جز با پذیرش حق حاکمیت مردم و کسب رضایت نهایی آنان از نتایج اقدامات حکومت، و شفافیت در تمامی اقدامات از طریق اطلاعرسانی مستمر ممکن نیست. در نهضت سبزی که آغاز شده است ما امر غيرمتعارف و نابهنگامی نمی خواهیم. آنچه ما میخواهیم استیفای حقوق از دست رفته ملت است.
استیفای کدام حقوق؟ در درجه نخست حقوقی که قانون اساسی برای مردم در نظر گرفته است و مطالبه برای اجرای بیکم و کاست و بدون تنازل آن. آری! در قانون اساسی برای اداره برخی از شئون کشور راهکارهایی ارائه شده است که شاید زمانی پاسخگوی مقتضیات جامعه و جهان ما نباشد. اما در بخشهایی دیگر از همین قانون راه روشن اصلاح آنها پیشبینی شده است. در میثاق ملی ما مشروعیت همه ارکان حکومت متکی به رأی و اعتماد مردم است، تا جائی که اگر دقیق ملاحظه شود خواهیم دید حتی نهاد نظارتناپذیری چون شورای نگهبان از هیمنه نگاه مردم به دور نیست. آری! در قانون اساسی وظایفی سنگین، از جمله وظیفه نظارت بر انتخابات بر عهده شورای نگهبان قرار گرفته است؛ انسانهای غیرمعصومی که ممکن است در دام خطا و گناه بیفتند و دچار وسوسه قدرت شوند. اما در همین قانون به صراحت اعلام میشود که برگزاری اجتماعات از سوی مردم آزاد است. اگر تنها همین اصل از میثاق ملی ما به درستی اجرا شود حتم داشته باشید که هیچ یک از ارکان حکومت هرگز امکان سوءاستفاده از موقعیت خود را پیدا نمیکند.
قانون اساسی ما پر از ظرفیتهایی است که هنوز به فعلیت نرسیدهاند؛ مسئولان گاهی با این حقیقت به گونهای برخورد میکنند که گویی به عنوان امری مستحب مخیرند همچنان استفادههای بیشتری از ذخائر قانون اساسی ببرند. نه! هرگز چنین نیست. آنها مکلفند که این ظرفیتها، آن هم تمامی این ظرفیتها را به فعلیت برسانند. قانون اساسی مجموعهای یکپارچه است و نباید بر روی بخشهایی از آن که منافع اشخاص و یا گروههایی خاص را تامین میکند به صورت اغراقآمیز تاکید شود و بخشهایی دیگر که حقوق مردم را دربر گرفته است معطل باقی بماند، یا ناقص به اجرا درآید. پس از سی سال ما هنوز با اصولی از این میثاق ملی روبرو هستیم که سخن گفتن از اجرایشان دستاندرکاران را به خشم میآورد، به صورتی که گویی گوینده با جمهوری اسلامی مخالفت کرده است. تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی، رفع تبعیض، امنیت قضایی و برابری در مقابل قانون، تفکیکناپذیری آزادی، استقلال و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر، مصونیت حیثیت، جان و مال اشخاص، ممنوعیت تفتیش عقاید، آزادی مطبوعات، ممنوعیت بازرسی نامهها، استراق سمع و هر گونه تجسس، آزادی احزاب و جمعیتها، آزادی برگزاری اجتماعات، تمرکز دریافتهای دولتی در خزانهداری کل، تعریف جرم سیاسی و رسیدگی به آن با حضور هیئت منصفه، آزادی بیان و نشر افکار در صدا و سیما و بیطرفی آن و . . . هر یک اصولی روشن از قانون اساسی ما را به خود اختصاص دادهاند؛ اصولی که به راحتی و صراحت نقض میشوند و یا به صورتی ناقص و براساس تفسیرهای مخالف با روح این میثاق ملی به اجرا درمیآیند، تا جایی که در اجرای اصل ساده و روشنی چون آزادی تدریس زبانهای قومی و محلی به صرف سلیقه و پسند شخصی مانع ایجاد میشود.
مشابه همین برخورد گزینشی با آرمانهای انقلاب اسلامی نیز صورت گرفته است. ما خواستار احیای آن بخش فراموش شده از اهدافی هستیم که این نهضت عظیم به امید تحقق آنها آغاز شد. چه شعارهای بزرگی از انقلاب که اینک دم زدن از آنها روی کسانی را ترش میکند، تا جائی که گویی اینها شعارهای ضدانقلاب بودهاند. نمونهای از آنها آزادی است؛ آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی پس از بیان، آزادی انتخاب کردن و انتخاب شدن، آزادی به تمامی آن معنای جلیلی که مردم ما در بهمن 57 تأمین آن را یکی از مهمترین اهداف خود میدانستند، به صورتی که پیروزی انقلاب را بهار آزادی نامیدند. این آزادی به مفهوم آزادی سیاسی و حق انتقاد بیهراس از حاکمان بوده است.
و مظلومتر از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی، خود اسلام است؛ دینی که بسیار از آن نام میبرند و اندک به آن عمل میشود. چه بسیار که دین را سرند میکنند، هر چه از آن که منافعشان ایجاب نکند به فراموشی میسپارند و سلیقهها و مصلحتهای خود را متن اسلام مینامند، تا جایی که دروغ به مشخصهای غیرقابل تفکیک از صدا و سیما تبدیل شود و زشتترین بداخلاقیها نشانه تعهد به دین پیامبری تلقی گردد که برای تکمیل بزرگواریهای اخلاقی مبعوث شده است؛ شکنجه زندانیان و کشتن آنان، و اعمالی که قلم از ذکرشان شرم میکند.
اگر برای حکمرانی مبتنی بر دین تنها یک رسالت وجود داشته باشد آن این است که زمینه را برای زندگی توأم با ایمان آمادهتر کند. پس چرا فاصله جامعه ما با زندگی ایمانی روزبهروز بیشتر میشود؟ این فاصله میراث انقلاب نیست. در تابستان گرم 58، چه بسیار بودند کسانی که برای نخستین بار رمضان را روزه گرفتند و از این تجربه خود لذت بردند؛ میراث انقلاب ما این بود. میراث انقلاب ما معنویتی بود که در دوران دفاع مقدس جامعه را فرا گرفت. میراث انقلاب ما پرورش روحهای بزرگ و اخلاصهای مثالزدنی بود. انقلاب ما نشان داد میتواند نورانیتی را که جامعه تشنه آن است تأمین کند. آخر یک بار هم که شده میراثی را که از امام خود تحویل گرفتیم با ایران امروز مقایسه کنیم؛ جامعهای سودازده که در آن تحجر دولتسازی میکند؛ جامعهای تقلبزده، دروغزده.
برخورد گزینشی با پیام دین و آن را مناسب سلیقه و منافع خود درآوردن، خرافه و تحجر را به دامن آن بستن، پول و زور را جایگزین حکمت و موعظه حسنه کردن و بخشهایی از روحانیت، این شجره هزار ساله را دولتی ساختن بیش از این هم نباید نتیجه بدهد. زمانی که امام ما از اسلام ناب محمدی(ص) نام میبرد و آن را در مقابل اسلام تحجرگرا و اسلام آمریکایی قرار میداد چنین روزهایی را میدید. این پوستین وارونه اسمش اسلام هست، اما رسمش اسلام نیست. ما خواستار بازگشت به اسلام ناب محمدی(ص)، این دین غریب هستیم. و خداونده وعده داده است که ما را به راههای رسیدن به این تحفه آسمانی هدایت کند. والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. و کسانی که در راه ما کوشش کنند به تحقیق آنان را به راه هایمان هدایت میکنیم.
آیا در این چند ماهه ندیدید که او چگونه به این وعده عمل کرد؟ پروردگار ما ایمانهایمان را ضایع نکرد و نخواهد کرد، زیرا او به خلاف مدعیان، نسبت به مردم دلسوز و مهربان است. و ما کان الله لیضیع ایمانکم ان الله بالناس لرئوف رحیم. کام ملت از آنچه که گذشت تلخ است، اما کیست که دستاوردهای حاصل شده در عين اين تلخكاميها را ناچیز بشمارد؟ ما با پوست و خون خود عظمت آنچه در این ایام کوتاه حاصل شده است را درک میکنیم. ما چه کردیم که به این دستاوردها رسیدیم. حقیقت آن است که جز ایمان به وعده الهی عملی متناسب با این همه پیشرفت نداشتهایم. به حوادث این ایام بنگرید و در هر كدامشان راه های خدا را که یکی پس از دیگری پیش پای ما گشوده شدند ملاحظه کنید. آنها را هم که ببندند دادار از وفا به وعدهای که داده است عاجز نمیشود و راههایی دیگر پیش پای کسانی که برای او میکوشند میگشاید؛ راههایی امن، راههایی هموار، راههایی مستقیم که بدون تردید ما را به مقصد می رسانند. چرا به خداوند توکل نکنیم حال آن که راههایمان را به ما نشان داده است؟ و ما لنا الا نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا. با دسترسی به چنین راههایی ما نیاز به تخطی از قانون، پشیمانی از مسالمت، توسل به تخریب یا وارد شدن به هر کوره راه دیگری نداریم.
و در آن سو نگاه كنيم كه مخالفان مردم با قدم گذاشتن در بیراهه ها چگونه رو به نشيب ميروند. فرزندان انقلاب را به زندان انداختند تا اوهام خويش را ارضا كنند. آنها چه نتيجهاي براي اين كار خود توقع داشتند؟ بدن رنجور قرباني ترور را به بند كشيدند و ضارب او را آزاد و متمتع قرار دادند. آنها انتظار داشتند از اين كار جز ريختن آبروي خود چه سودي ببرند؟ در سراشيبي كورهراهي كه درون آن افتاده بودند خردشان جا ماند و عنانشان در دست افراطگراني قرار گرفت كه نيمههاي شب به خوابگاه دانشجويان غريب و مظلوم حمله ميكنند و رايجترين كلمات در فرهنگ لغاتشان دشنامهاي ركيك است.
رهروان راههاي خدا به اميدي كه از وعده او داشتند رسيدند؛ آيا مسافران بیراهه نيز به آن چيزي كه بايد انتظارش را ميكشيدند نرسيدهاند؟ ملاحظه تقيه و تملق اين و آن و شنيدن بوي حرص و بخل و آز از دهان تمجيدگران، برخورداري از حمايت خطيبي كه از منبر مقدس نمازجمعه به خشونت تشويق و به اعترافگيري مباهات ميكند؛ ترس، ترس از تنهايي، ترس از آينده، ترس از عاقبت، ترسي كه با ترساندن ديگران پنهانش ميكنند.
مردم فداکار ایران! پیمانی است بر ذمه فرزندان انقلاب اسلامی که در بازگرداندن آن به اصل نخستیناش از بذل هیچ کوششی کوتاهی نکنند، و عهدی است بر عهده همراهان و یاران شما که در راه مبارزه با متقلبان و دروغگویان به سرمایه اجتماعی و اعتمادی که ایجاد شده است، خیانت ننمایند. در عین حال تکلیفی است بر همه ما که اگر مصلحت کشور و مردم را در امری دیدیم از ملامت نترسیم و از شجاعت دریغ نورزیم. بنا بر چنین تعهداتی اینجانب برای رسيدن به آرمانهایی که پیش روی خویش داریم به جز ادامه راه سبزی که در این چند ماهه دنبال کردهاید پیشنهاد نمیکنم؛ راه سبز امید. راهی که از پیش از انتخابات آغاز کردید و همچنان با عزم های استوار در آن گام می زنید. راهی که با دعا و ندا و تکبیر، با گردهمایی های بزرگ و کوچک، با کوشش ها و جوشش ها و گفتگوها و پرس و جوهای خود همچنان در آن قرار دارید.
ما برای اشاره به جنبشی که آغاز کرده ایم از عنوان «راه» استفاده می کنیم تا توفیقهایی که در هر مرحله به دست میآوریم پایان کار ندانیم و همواره نگاه به کمالی برتر بدوزیم. علاوه بر آن ما در این مسیر چشم به جادههایی داریم که هدایت الهی پیشپایمان قرار میدهد. ما میاندیشیم و تدبیر میکنیم، اما ایمان داریم که در عمل، تنها راههایی که او برایمان میگشاید از خود کارسازی نشان میدهند.
ما در راهی که خداوند پیش رویمان قرار داده است از نماد «سبز» استفاده کردهایم تا پرچم دلبستگی نسبت به اسلامی باشد که اهل بیت پیامبر(ع) آموزگاران آن بودهاند؛ اهل بیت خرد، اهل بیت محبت، اهل بیت نورانیت.
و ما «امید» را سرمایه خود قرار دادهایم تا حاکی از هویت ایرانیمان باشد؛ امیدی که این ملت را از گردنههای سخت تاریخ عبور داده و حیات او را در تلخترین روزهای این سرزمین تداوم بخشیده است؛ راه سبز امید.
چندی پیش، زمانی که از این نام برای بیان ویژگیهای حرکت شما استفاده کردم تصور برخی بر آن قرار گرفت که حزب یا جبههای جدید در حال تشکیل است، حال آن که این راه به هیچ وجه مشابهی و یا جایگزینی برای سامانهاي سیاسی رسمی نیست و نیاز به آنها را منتفی نمی کند، بلکه حرکتی اجتماعی و دامنه دار برای ترمیم و ایجاد برخی از بنیادین ترین زیرساختهای سیاسی است که همه شئونات کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد و از جمله تشکلها و احزاب برای فعالیت ثمربخش بدانها احتیاج مبرم دارند. قطعا جامعه ما برای محقق کردن فضای باثبات سیاسی به احزاب صالح و قدرتمند نیازمند است و چه بسا زمانی که زمینه برای فعالیت موثر و مفید سامان های سیاسی فراهم شود اینجانب و برخی از همفکران شما نیز کوشش های خود را در چارچوب تشکلی متعارف از این نوع قرار دهیم. اما راه سبز امید تشکلی از این نوع نیست. تحزب اساسا به معنای آن است که گروهی از همفکران در سازمانی مشخص و دارای سلسلهمراتب شناخته شده گردهم بیایند. همچنین در یک حزب تأکید بر بیشترین همفکری و وحدت حداکثری در عقاید است، حال آن که راه ما به عنوان مسیری که تجدید و تقويت هويت ملی را هدف گرفته، بر وحدت حول حداقل نکات مشترک تکیه میکند؛ مجموعهای پیاممحور و متشکل از تمامی سازوکارهای مدنی کوچک و بزرگ که در مسیر خود هدفی مشترک را انتخاب کردهاند.
صورت ظاهری اقداماتی که برای تداوم و تقویت حرکت کنونی مردم انتخاب میشود در حکم لباسی است که بر قامت آن میدوزیم، و فاخرترین لباسها تنها در صورتی برازنده خواهد بود که به فراخور واقعیت برده شود. واقعیت موجود در کشور ما نسبت به آنچه که در گذشته بود تغییرات شگرفی کرده است. آنچه اینک در جامعه ما نقشآفرینی میکند شبکه اجتماعی خودجوش و توانمندی است که در میان بخش وسیعی از مردم شکل گرفته و نسبت به پایمال شدن حقوق خود معترض است. این شبکه دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که به هنگام تصمیمگیری در مورد راهحلها و اقدامات آتی، باید به آنها توجه کرد. آنچه اينجانب در پاسخ به سوال چه بايد كرد پيشنهاد ميكنم تقويت و تحكيم اين شبكه اجتماعي است.
تجربه چندین دهه از تاریخ ایران که ما از نزدیک شاهد آن بودهایم نشان میدهد حرکات جمعی مردم ما تنها در دوران باروری، حیات و سرزندگی این هستهها به نتیجه میرسند. آن چیزی که از آن به عنوان جامعهای زنده و فعال نام میبریم، جامعهای که به صورت موثر، آگاهانه و خلاق نسبت به حوادث واکنش نشان میدهد و امكان استبداد و تخطي ساختارهاي قدرت از خواست خود را از ميان ميبرد ترکیبی تشکیل یافته از چنین شبكه قدرتمندي است.
وظيفهاي كه امروز بر عهده همه ما قرار دارد و به صورتي فطري از جمعهاي كوچك و بزرگ و حتي احزاب و تشكلهاي سياسي ما سر ميزند آن است كه به صورت هستههاي معين براي چنين شبكهاي عمل كنيم.
از مهمترین نقاط قوت این شبکه، شکل طبیعی اجزای آن است. این واحدها عبارت از گروههایی کوچک اما بسیار متکثر از همفکرانی است که در قالب روابط سابقهدار دوستی یا خویشاوندی یا همکاری نسبت به هم آشنایی و اعتماد پیدا کردهاند، به صورتی که انحلال آنها امکانپذیر نیست، زیرا به معنای انحلال جامعه است. این واحدها همواره وجود دارند، اما به صرف وجود، شبکه اجتماعی موثری را شکل نمیدهند. با این همه اولین قدم در راهحل پیشنهادی اینجانب آن است که ما ایرانیان، در هر کجای جهان که هستیم، باید این هستههای اجتماعی را در میان خود تقویت کنیم. باید خانههایمان را رو در روی یکدیگر بسازیم؛ به تعبیر قرآن خانههای خود را قبله قرار دهیم، یعنی به این هستههای اجتماعی که واحدهای بنیادین جامعه ما هستند بپردازیم، اهمیت آنها را بشناسیم و بیش از پیش به آنها رو کنیم تا قدرتهای نهفته ای که دارند برای ما ظاهر شود. خانه های خود را قبله قرار دهیم؛ یعنی اگر تا پیش از این هر دو ماه یک بار همدیگر را ملاقات میکردیم اینک هفته ای دوبار گرد هم جمع شویم. قدرت شبکه های اجتماعی ما در این امر است.
گرد هم جمع شويم تا چه كنيم؟ اين نخستين سوالي است كه معمولا در چنين شرايطي از يكديگر ميپرسيم. ما معمولا تصور ميكنيم آنچه در اين گردهمآييها اهميت دارد كاري است كه در قالب آنها با كمك يكديگر به انجام ميرسانيم. البته این تصور درستی نیست، اما تصوری طبیعی است. از این روست که واحدهاي اجتماعي اگر محوری برای فعالیتهای ثمربخش قرار نگیرند بهمانند درختانی که میوههایشان چیده نشود بازدهی خود را از دست میدهند، لذا باید آنها را موضوع تلاشهای اثرگذار اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی، عامالمنفعه و دیگر فعالیتهای مدنی مشابه قرار داد تا در درازمدت و پس از عبور امواج حادثه و عاطفه همچنان به ایفای نقش تاریخسازی که از آنها انتظار داریم بپردازند.
جمعهای خویشاندوندی، همسایگی، دوستی، جلسات قرآن، هیئات مذهبی، کانونهای فرهنگی و ادبی، انجمنها، احزاب، جمعیتها، تشکلهای صنفی، نهادهای حرفهای، گروههایی که با هم ورزش میکنند یا در رویدادهای هنری حاضر میشوند، حلقه همکلاسیها، گروه فارغالتحصیلانی که هنوز دور هم جمع می شوند، همکارانی که با یکدیگر صمیمیت یافتهاند، و . . . ؛ هر کدام از ما در چندین نمونه از این زیرمجموعههای کوچک عضویت داریم و این دستمایه اصلی گفتگو و ارتباط میان هستههای جامعه ماست. بلكه تجربیات اخیر نشان داد خردهرسانههایی که از این روابط زاده میشوند میتوانند سریعتر و موثرتر از هر رسانه عمومی دیگر عمل کنند، مشروط بر آن که ظرفیتهای این شبکه از طریق توافق بر روی یک آرمان بزرگ به فعلیت برسد.
ما زمانی موفق به برقراری ارتباط موثر با یکدیگر خواهیم شد که در شعاری مشترک همصدا شویم؛ شعاری دقیق و عمیق که قادر به تأمین خواستههای ما باشد. بخش مهمی از توانمندیهایی که اینک در شبکههای اجتماعی ما ایجاد شده است مرهون آن است که شعار و آرمانی مشترک پیدا کرده ایم. تعادل طلايي ويژگي مهم اين شعار و آرمان است، به صورتي كه اگر بر آن بيفزاييم چه بسا كساني كه نتوانند يا نخواهند با آن همصدا شوند، و اگر از آن بكاهيم چه بسا قشرهايي كه اميدهاي خود را در آن نيابند. این بزرگترین سرمایه ماست که باید در پالایش و پاسداری از آن بیشترین دقت و همت را به کار بگیریم.
ما اگر صرفاً در یک انتخابات شرکت کرده بودیم برخورداری از حمایت اکثریت مردم برایمان کافی بود. اما در یک حرکت عظیم اجتماعی، اکثریت تنها زمانی به پیروزی میرسد که به اجماع نزدیک شود و آن گاه از مشروعیت غیرقابلمقاومت برخوردار خواهد شد که توجه خود را نسبت به دغدغهها و حقوق کسانی که امروز یا فردا ممکن است متفاوت با او بیندیشند و در اقلیت قرار گیرند به اثبات برساند.
نمیتوان از جامعهای که بخش قابل توجهی از آن دچار جبر نان و از تأمین نیازها اولیه خود ناتوان است انتظار مشارکت گسترده در فرآیند توسعه سیاسی را داشت. البته عکس این رابطه نیز صادق است و جامعهای که از آزادیها و آگاهیهای اساسی محروم شود در تأمین معیشتی که لیاقت آن را دارد نیز درمیماند و حتی در عهد درآمدهای افسانهای، به پیشرفتی بیشتر از صدقهپروری و واگذار کردن اختیار بازار و اقتصاد ملی خود به بیگانگان نائل نمیشود. ما بر این باوریم که آزادی زمانی دوام دارد که با عدالت توأم باشد. به همان اندازه که محدودیتهای جاری برای آزادی بیان و امکان برگزاری اجتماعات نگرانکننده است، وجود فقر، فساد و تبعیض در سطحی گسترده چشمانداز دسترسی به جامعهای آرمانی مبتنی بر قانون اساسی را تیره میکند، به ویژه آن که در سیاست سالهای اخیر دورنمای روشنی برای خروج از ا ین وضعیت ملاحظه نمیشود، به صورتی که وارد آمدن صدمات اساسی به تولید ملی، تداوم فعالیت سودآور اقتصادی را به یک آرزو و یافتن شغل مناسب را به دغدغه اصلی جوانان و خانوادههای آنان مبدل ساخته است.
راههای خدا متکثر است و برای دفع ظلم و استبداد و تحقق ایرانی پیشرفته، ما نباید به قدم گذاشتن در یکی از آنها یا همراهی با یکی از همفکران خود اکتفا کنیم. ما در پیوندهای خود به نظمی نیاز داریم تا اگر دست تطاول و ظلم فردی یا افرادی از همراهانمان را ربود و واحد یا واحدهایی از این شبکه اجتماعی گسترده را ویران کرد، لطمهای به حیات و پویایی آن وارد نشود و با تکیه بر خرد جمعی، در هر مرحلهای از این مسیر بتوانیم اهداف پیشاروی خویش را شناسایی و با بلندترین گامها به سوی آن حرکت کنیم.
همچنین اگر در جناحی که قدرت خود را در مخالفت با مردم و خواسته های به حق آنان توهم کرده است خواستی برای برون رفت از بحران وجود داشته باشد حداقل آنچه که در این مرحله می تواند به این هدف کمک کند اقدامات زیر است:
1. تشکیل گروه حقیقتیاب و حکمیت مورد قبول همه ذینفعان در مورد انتخابات دهم ریاست جمهوری و رسیدگی به تخلفات و تقلب های انجام گرفته و اعمال مجازات برای خاطیان
2. اصلاح قانون انتخابات به صورتی که شرایط برای برگزاری عادلانه و منصفانه انتخابات و اطمینان مردم از این امر فراهم شود.
3. شناسایی و مجازات عاملان و آمران فجایعی که در حوادث پس از انتخابات بر علیه مردم صورت گرفته است در تمامی نهادهای نظامی، انتظامی و رسانهای
4. رسیدگی به آسیبدیدگان حوادث پس از انتخابات و خانوادههای جانباختگان، آزادی همه دستاندرکاران، فعالان سیاسی و نیروهای مردمی دستگیر شده، مختومه کردن پروندهها، اعاده حیثیت از آنان و خاتمه یافتن تهدیدها و آزارهایی که همچنان برای واداشتن آنان به عدم تظلم و پیگیری حقوق شان صورت می گیرد.
5. اعمال اصل 168 قانون اساسي در خصوص تعريف جرم سياسي و رسيدگي به جرايم سياسي با حضور هيئت منصفه
6. تضمين آزادي مطبوعات، تغيير رفتار جانبدارانه صدا و سيما، رفع محدوديتهاي اعمال شده براي برخورداري احزاب، گروههاي سياسي و نگرشهاي مختلف از ارائه ديدگاههاي خود در رسانهها، به ويژه صدا و سيما و اصلاح قانون رسانه ملی به صورتی که رسانه ملی نسبت به اعمال خلاف قانون خود پاسخگو قرار گیرد.
7. به فعلیت درآمدن ظرفیت های ایجاد شده در قالب تفسیر اصل 44 قانون اساسی برای ایجاد رسانه های شنیداری و دیداری خصوصی
8. تضمين حق اساسي مردم در تشکيل اجتماعات و راهپيماييها با اعمال اصل 27 قانون اساسي
9. تصویب منع مداخله نظامیان در امور سیاسی و جلوگیری از دخالت نیروهای مسلح در فعالیتهای اقتصادی
ما در راهی پر از نورانیت وارد شدهایم که از هم اینک سالخوردگان را جوان و جوانان را پخته کرده است. برای خود و شما در این مسیر از خداوند یاری میطلبم و امیدوارم با همکاری و همراهی همه دلسوزان نظام و انقلاب اهداف ملت در هر مرحله از این مسیر روشن و محقق شود.
میرحسین موسوی
_________________
خداوندا ! اسیرم کن، اسیر ِ محبت ِ مردم
و به زنجیر ِ عشق، به خلقم ببند، نه عشق به خالق و خادم، افتاده ی درگاه ِ ملتم کن، نه بارگاه ِ الهی.
خداوندا! کینه ام را به دشمنان ِ میهنم عمیق تر کن، و زبانم را تیز تر، و پایم را استوارتر، زبونی ام را کمتر.
خداوندا ! از عبادت ِ خویش بازم دار تا عبادت ِ مردم کنم.
خداوندا! دردم را بیشتر کن. زخمم را چرکین تر، تبم را تندتر. و چنینم نگه دار، مبادا که آرامش، فراموشی بیاورد.
خداوندا! خوف از ظالم را در من بمیران. و توان ِ آن عطایم کن که تخت ِ سینه ی ناکسان بکوبم، بی ترس از عواقب ِ خوف انگیزش.
خداوندا! از پاداش، معافم کن. از بخشش، نا امیدم کن. از بهشت، مایوسم کن. تا هرچه می کنم به سودای ِ انعام ِ تو نباشد.
خداوندا! اگر داشتن، ذلیل ِ داشتنم میکند، ندارم کن. اگر کاشتن، اسیر ِ چیدنم میکند، بیکارم کن. اگر اندیشه ی خیانت به یاران بر سرم افتاد، بر سر ِ دارم کن. اگر به لحظه غفلتی در افتادم، پیش از سقوط، هشیارم کن.
اگر رنج ِ بیماران لحظه ای از دلم بیرون رفت، سخت و بی ترحم بیمارم کن.
خداوندا! خوارم کن، اما مردم آزارم مکن.
خداوندا! نا امید از معجزه ام کن. بی اعتقاد به دست ِ غیبم کن. کافرم کن، رهایم کن.
خداوندا! با ما ندار باش! اگر نیستی، اگر زاده ی تصوری، و اگر به پایان ِ خویش رسیده ای، منطقم را استواری بخش تا نبودت را به نیکوترین وجهی اثبات کنم و سخنم را چنان موثر ساز که شک در بود و نبودت را از دلها برانم
خداوندا ! همتم را برای انکارت هزار هزار برابر کن.
آمین یا رب العالمین
نادر ابراهیمی:
____________
6 شهریور 1388
سید محمد خاتمی:
لازم میدانم بر این نکته تأکید کنم که اصلاحطلبان چه در قالب جمع حاضر و چه در قالب سایر تشکلها، باید با قوت در صحنه حضور یافته و به فعالیت خود ادامه دهند.
آنچه که در این ایام رخ داده خود دلیلی است محکم برای حضوری قویتر در صحنه با شعار اصلاح طلبی؛ چرا که ما همه دلبسته به انقلاب هستیم نه پشیمان از انقلاب.
آنچه موجب میشود اصلاحطلبان قویتر از قبل در صحنه بمانند این است که امروز مدعیان و احیانا متصدیان بیاعتقاد به انقلاب و راه امام(ره) و یا افرادی که از انقلاب پشیماناند با تمام قوا در صدد مسخ و تحریف انقلاباند، اگرچه در ظاهر خود را انقلابی میدانند.»
جمهوری اسلامی در عصر پذیرش اصل حاکمیت مردم بر سرنوشت خود و عصر نفی استبداد و خودکامگی به عنوان شاهکار حرکت آزادیخواهی مردم ایران به رهبری حضرت امام(ره) مطرح شد و با تکیه بر رأی مردم به عنوان محور و مدار در کنار ارزشهای اسلامی به سرعت نگاهها را به خود معطوف ساخت.
امروز هم سخن ما این است که "شائبه بیاثر شدن رأی مردم در نظام باید برطرف شود و اعتماد خدشه دار شده مردم به عنوان مهمترین پایگاه و پشتوانه اعتبار نظام به سرعت ترمیم شود."
اتفاقاً این حرف حرف انقلابی است و هرکس خلاف آن را دنبال کند، بر ضد انقلاب و مسیری که امام و مردم در انقلاب برگزیدند، حرکت میکند.
بیاعتنایی آشکار به نظر خیرخواهان و برخوردهای نامناسب زیانهای هنگفتی را متوجه نظام ساخت؛ دشمنی با انقلاب و نظام امری است که همواره پس از پیروزی انقلاب به اشکال نظامی، تبلیغاتی و سیاسی و ... وجود داشته و دارد، اما تلاش برای نسبت دادن حرکت آرام و متین مردم در اعتراض به نتایج انتخابات به اغتشاشی که عامل بیرونی دارد اشتباهی بسیار بزرگ و توهمی زیانبار وپرهزینه برای نظام بود.»
آنچه تاکنون رخ داده از جمله برگزاری دادگاههای کذایی از سوی هیچ یک از علمای بزرگ دینی، نخبگان حوزه و دانشگاه و جامعه و فرهیختگان، جریانهای مستقل سیاسی و حتی افکار عمومی مورد پذیرش و تأیید قرار نگرفته است و این خود نشانگر اشتباه بزرگی است که رخ داده است.
حقوقدانان برجسته و فرهیختگان جامعه، به اتفاق روند بازداشتها، نگهداری دستگیرشدگان، برخورد با خانوادهها و وکلای آنها و برگزاری دادگاه را با استدلالهای روشن حقوقی زیر سؤال بردهاند و این هشداری است جدی به نظام که به فکر چارهاندیشی باشد.»
جریانی خاص امروز به هر روشی و با هر نسبت ناروایی قصد دارد چهرههای خوش سابقه نظام را به جرم دفاع از حقوق مردم دشمن معرفی کند! این مایه سرافکندگی است که کسانی امروز به خاطر دفاع از حقوق مردم و خواست تطبیق روشها با اصول قانون اساسی، آیین دادرسی و حقوق شهروندی مورد حملهای اینچنین ناجوانمردانه قرار گرفتهاند.
تریبون مقدس نماز جمعه در اختیار عدهای قرار گرفته که به شخصیتهای برجسته نظام و مراجع بزرگوار شیعه اهانت کرده و حتی در مقام دادستان خواستار برخورد با آنان میشوند، حال آنکه خود در پیشگاه وجدان عمومی متهم به خیانت در امانتاند. مگر همینها نبودند که با گستاخی تمام مرجعی بزرگوار را که افتخار عالم تشیع است دست نشانده انگلیس معرفی کردند؟و بحمدالله در نزد مردم هم از اعتباری برخوردار نیستند.»
ساده لوح داشته راديو گوش ميداده، گزارشگره ميگفته: راه بهارستان به امام حسين بستهاست، راه انقلاب هم به امام حسين بستهاست ساده لوح ميگه: باشه بابا بستس كه بستس، ديگه چرا هي قسم ميخوري.
(کنایه از کسانی که نمی فهمن چی میگی)
یه روز یه غضنفر و یه اصفهانی و یه تهرونی رو میخواستن اعدام كنن بهشون میگن: سه نوع اعدام داریم = گیوتین ، طناب دار و تیر باران. شما باید یكی از اینها رو انتخاب كنین .
تهرونیه میگه : منو با گیوتین بكشین هیچی نفهمم. سر تهرونی رو میذارن زیر تیغ گیوتین تا تیغ میاد پایین دم گردنش گیر میكنه و تهرونیه آزاد میشه. اصفهونیه هم میگه : من رو هم با گیوتین اعدام كنین و باز هم تیغه گیوتین گیر میكنه و اون هم آزاد میشه. بعد نوبت غضنفر میشه و میگه: این گیوتین كه خرابه … منو تیر باران كنید !!!
(کنایه از کسانی که نمی فهمن فرق ِ بین ِ درستکاری و زیرکی را)
غضنفر داشته تو دریا غرق می شده هر بار که می رفته پایین آب می خورده میومده بالا می گفته: سلام بر حسین
(کنایه از کسانی که هر چیز ِ بی ربطی رو به دین ربط میدن)
غضنفر وارد كابين خلبان شد و گفت: زود برو فرانسه. خلبان نگاهي كرد وگفت: ولي تو كه اسلحه نداري. غضنفر گفت: خاك برسرتون، شما هميشه بايد اسلحه بالاي سرتون باشه، با زبون خوش نميتوني بري؟
کنایه از کسی که ادای قدرتمند ها رو در میاره))
____________
6 شهریور 1388
سید محمد خاتمی در دیدار با اعضای جبهه اصلاحات: در صحنه میمانیم و «تغییر» را پیگیری میکنیم
لازم میدانم بر این نکته تأکید کنم که اصلاحطلبان چه در قالب جمع حاضر و چه در قالب سایر تشکلها، باید با قوت در صحنه حضور یافته و به فعالیت خود ادامه دهند.
آنچه که در این ایام رخ داده خود دلیلی است محکم برای حضوری قویتر در صحنه با شعار اصلاح طلبی؛ چرا که ما همه دلبسته به انقلاب هستیم نه پشیمان از انقلاب.
آنچه موجب میشود اصلاحطلبان قویتر از قبل در صحنه بمانند این است که امروز مدعیان و احیانا متصدیان بیاعتقاد به انقلاب و راه امام(ره) و یا افرادی که از انقلاب پشیماناند با تمام قوا در صدد مسخ و تحریف انقلاباند، اگرچه در ظاهر خود را انقلابی میدانند.»
جمهوری اسلامی در عصر پذیرش اصل حاکمیت مردم بر سرنوشت خود و عصر نفی استبداد و خودکامگی به عنوان شاهکار حرکت آزادیخواهی مردم ایران به رهبری حضرت امام(ره) مطرح شد و با تکیه بر رأی مردم به عنوان محور و مدار در کنار ارزشهای اسلامی به سرعت نگاهها را به خود معطوف ساخت.
امروز هم سخن ما این است که "شائبه بیاثر شدن رأی مردم در نظام باید برطرف شود و اعتماد خدشه دار شده مردم به عنوان مهمترین پایگاه و پشتوانه اعتبار نظام به سرعت ترمیم شود."
اتفاقاً این حرف حرف انقلابی است و هرکس خلاف آن را دنبال کند، بر ضد انقلاب و مسیری که امام و مردم در انقلاب برگزیدند، حرکت میکند.
بیاعتنایی آشکار به نظر خیرخواهان و برخوردهای نامناسب زیانهای هنگفتی را متوجه نظام ساخت؛ دشمنی با انقلاب و نظام امری است که همواره پس از پیروزی انقلاب به اشکال نظامی، تبلیغاتی و سیاسی و ... وجود داشته و دارد، اما تلاش برای نسبت دادن حرکت آرام و متین مردم در اعتراض به نتایج انتخابات به اغتشاشی که عامل بیرونی دارد اشتباهی بسیار بزرگ و توهمی زیانبار وپرهزینه برای نظام بود.»
آنچه تاکنون رخ داده از جمله برگزاری دادگاههای کذایی از سوی هیچ یک از علمای بزرگ دینی، نخبگان حوزه و دانشگاه و جامعه و فرهیختگان، جریانهای مستقل سیاسی و حتی افکار عمومی مورد پذیرش و تأیید قرار نگرفته است و این خود نشانگر اشتباه بزرگی است که رخ داده است.
حقوقدانان برجسته و فرهیختگان جامعه، به اتفاق روند بازداشتها، نگهداری دستگیرشدگان، برخورد با خانوادهها و وکلای آنها و برگزاری دادگاه را با استدلالهای روشن حقوقی زیر سؤال بردهاند و این هشداری است جدی به نظام که به فکر چارهاندیشی باشد.»
جریانی خاص امروز به هر روشی و با هر نسبت ناروایی قصد دارد چهرههای خوش سابقه نظام را به جرم دفاع از حقوق مردم دشمن معرفی کند! این مایه سرافکندگی است که کسانی امروز به خاطر دفاع از حقوق مردم و خواست تطبیق روشها با اصول قانون اساسی، آیین دادرسی و حقوق شهروندی مورد حملهای اینچنین ناجوانمردانه قرار گرفتهاند.
تریبون مقدس نماز جمعه در اختیار عدهای قرار گرفته که به شخصیتهای برجسته نظام و مراجع بزرگوار شیعه اهانت کرده و حتی در مقام دادستان خواستار برخورد با آنان میشوند، حال آنکه خود در پیشگاه وجدان عمومی متهم به خیانت در امانتاند. مگر همینها نبودند که با گستاخی تمام مرجعی بزرگوار را که افتخار عالم تشیع است دست نشانده انگلیس معرفی کردند؟و بحمدالله در نزد مردم هم از اعتباری برخوردار نیستند.»
نقش اساسی سید محمد خاتمی در آغاز "راه ِ سبز ِ امید" ایرانیان
لینک به یوتیوب
سید محمد جان ... یادته که اومدی اصلاحات رو توی کشور شروع کردی ... جایی که کسی جرات نمی کرد حرف بزنه، دم از آزادی بیان زدی؟ ... بعد آخرای دوره ی دوم ریاست جمهوری چقدر اذیتت کردیم ... ولی تو بهمون گفتی انشالله دولت بعدی خواهد آمد و شما نتیجه ی عملش رو خواهید دید؟
________________
بسم الله الرحمن الرحيم
برادر گرامي حضرت حجت الاسلام و المسلمين كروبي
با سلام
جاي تاسف است كه در نظام اسلامي ما متصديان چندان بيطاقت شدهاند كه حتي تذكر را تاب نميآورند. تذكر از سوي چه كساني؟ از سوي برادرانشان، از سوي كساني چون شما كه عمرشان را صرف انقلاب و نظام اسلامي كردهاند.
نامه شما در مورد رفتارهاي زشتي كه در برخي بازداشتگاهها با زندانيان صورت گرفته است رسانه غيرملي و روزنامههاي كودتاچيان را دستپاچه كرده است. اين همه دستپاچگي خبر از چه چيز ميدهد؟ خبر از خبرهاي وحشتناكي كه ما هنوز اطلاعي از آنها نداريم. خبر از آن كه، دروغ چون چركي مسموم روز به روز دامنه خود را گسترش ميدهد و به بهانه دفاع از «اصل نظام» غافلان را به حمايت از خود فراميخواند و كسي نميگويد كه «اصل نظام» مردمند و حكومت بخش كوچكي از نظام و دولت بخش كوچكي از حكومت و مجموعه افرادي كه اينگونه رفتارهاي غير انساني را مرتكب شدهاند تنها بخش كوچكي از كارگزاران اجرايي كشورند.
از كساني كه در زندانها مورد تعدي و تجاوز قرار گرفتهاند ميخواهند كه چهار شاهد عادل با شرايط ويژه ارائه كنند. آيا آنان براي بازداشتن دست خود از گناه هم چهار شاهد ميطلبند؟ اينهايي كه مرتكب جرم شدهاند ايادي حكومت بودهاند. آيا حكومت علاقه ندارد بداند دستان او با مردم چه ميكنند؟
سخن از دلجويي آسيب ديدگان حوادث اخير گفته ميشود. به راستي اين آسيبها چگونه التيام خواهد يافت وقتي كه منكر اصل وقوعشان ميشوند و با تهديد و ارعاب ستمديدگان را به سكوت و انصراف از تظلم وادار ميكنند؟ دلجويي با پول و زور ممكن نيست بلكه با رسيدگي سريع، صريح و دقيق به دادخواهي آنها و خانوادههايشان ممكن است.
به راستي وظيفه ايماني و انساني يك روحاني انقلابي كه با گزراشها و مراجعات مكرر قربانيان چنين جناياتي روبرو شده است آيا جز كاري است كه شما انجام دادهايد؟ انتظار از روحانيت اسلام آن است كه در ابلاغ رسالتهاي الهي كه بر دوش او قرار دارد از خدا بترسد و از زورگويان و دروغزنان و متجاوزان، از تهديدها و تضييقها و از هيچ چيز ديگري جز خدا نترسد. در اين روزگار كدام رسالت الهي سنگينتر از آن است كه به صريحترين لهجه اسلام را از فجايعي كه رخ داده است و رخ ميدهد تبرئه كنيم. اين رسالتي است كه انجام آن جز از روحانيت متعهد بر نميآيد، و اگر در انجام آن كوتاهي شود نخستين گروهي كه از بابت آن ملامت خواهند شد آنان خواهند بود.
عجبا اگر كساني به جاي پرداختن به اين مسئوليت تاريخي به راحتي بر روي آنچه انجام گرفته است چشم بپوشند، به صورتي كه گويي انجام آن اعمال ناشايست بخشي از وظايف نيروهاي امنيتي بوده است، و تنها گناه نابخشودني و سزاوار واكنش آگاه كردن مردم از اين فجايع است.
اينجانب به سهم خويش از شجاعت و تعهد شما تشكر ميكنم و اميدوارم تلاشهاي شما با همصدايي ديگر استوانههاي روحانيت مبارز تقويت شود.
برادر شما – مير حسين موسوي
27/5/88
_____________
سخنرانی آیت الله العظمی صانعی 21 مرداد
دوستان، امام رو ببینیید. خودتون امام رو بشناسید. نگذارید اینهایی که مدام از او می گویند شما را گراه کنند. اگر کسی در سخنرانی هایش در مساجد از امام نگفت بروید و به او بگویید که حاج آقا از امام نگفتید.
امروز هم عده ای از اونها که در راس این نظام بودند در زندانند به عنوان اینکه می خواستند رژیم رو و نظام رو عوض کنند . آیا باور کردنیست؟! آیا این عزیزانی که هر یک دارای خانواده های متدینی هستند...
هیچ کس حق ندارد مجرمی را عذاب مضاعف کنید . اسیری که فردا بنا است اعدام شود باید آب بهش داد. غذا بهش داد. نه اینکه او را لاغر کرد.
امیر المومنین فرمودند : هنگام تجرید و حبس اقرار معتبر نیست . تخلیه اطلاعاتی و قطع ارتباط با بیرون .
به قدرت خود ننازید . من به یکی از آقایون گفتم انتخابات رو باطل کنید . گره ای که با دست باز می شود رو با دندان باز نمی کنند.
الان کاری کردند که اگر انتخابات رو هم باطل کنید مردم راضی نمی شوند .
حکومت اسلامی حداقل باید با اونایی که زحمت کشیدن خوب رفتار کنه . این کلاس اول سیاسته .
منتها چه کنیم خدا عقلشون رو گرفته است .
منبع: وب سایت آیت الله العظمی صانعی
لینک به یوتیوب
سخنان جنجالی آیت الله صانعی
لینک دیگر
Excerpt: Grand Ayatollah Sanei.
حكمتی از شكسپير:
چون گدايان بر اسب سوار شوند، تا دره هلاكت و نيستی پيش می رانند
■ يك ضرب المثل آلمانی:
گدايی را بر اسب سوار كن و بينی كه از شيطان سبقت می گيرد .
■ حكايتی از گلستان سعدی:
هرگز از دور زمان نناليده بودم و روی از گردش آسمان درهم نكشيده مگر وقتی كه پايم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم. به جامع كوفه در آمدم دلتنگ ، يكی را ديدم كه پای نداشت . سپاس نعمت حق بجای آوردم و بر بی كفشی صبر كردم.
يك روز یه کسی با يكي دعواش مي شه. يارو رو مي زنه زمین و هی می زنتش. درحين زدن هي مي گفته كمك كمك!
مردم جمع مي شن ميگن ديوانه تو كه داري مي زني پس چرا مي گي كمك؟ مي گه: آخه گفته اگه بلندشم دهنت رو سرويس مي كنم.
____________
میرحسین موسوی: آیا حرکت اعتراضی مردم که بر پایه گفتمانی در چارچوبه قانون اساسی استوار است و با شعارهای برگرفته از شعارهای انقلاب شکل گرفته در جهت منافع بیگانگان است یا برگزاری دادگاههای نمایشی که در آن منافقین منفور را در کنار فرزندان و شخصیتهای انقلاب مینشانند. کدام یک به نفع آمریکا و انگلیس است؟
منبع
____________
کروبی: افرادی این مطالب را به من گفتهاند که دارای پستهای حساس در این کشور بودهاند. نیروهای نام و نشان داری که تعدادی از آنها نیز از رزمندگان دفاع مقدس بودهاند. این افراد اظهار داشتهاند، اتفاقی در زندانها رخ داده است که چنانچه حتی اگر یک مورد نیز صدق داشته باشد، فاجعهای است برای جمهوری اسلامی که تاریخ درخشان و سپید روحانیت تشیع را تبدیل به ماجرای سیاه و ننگین میکند که روی بسیاری از حکومتهای دیکتاتور از جمله رژیم ستمشاهی را سفید خواهد کرد!
منبع
____________
کرباسچی: من معتقدم که وقایع به صورتی پیشرفتند که انتخابات از ظهر روز جمعه دچار بحران شد. مثلا در شهرستان ِ دنا 127 درصد ِ جمعیت رای دادند، یا مثلا در شهرهای بزرگ چرا باید از ظهر تعرفه کم بیاد در حالی که 20 درصد بیش از جمعیت تعرفه چاپ شده!
لینک به یوتیوب
و حالا فکر می کنم این روزها روزهای 1984 و قلعه ی حیوانات خواندن است، روزهای مرور چه گوارا، جزیره ی سرگردانی خواندن مال این روزهاست.
برویم تاریخ را باز بخوانیم: تاریخ اعترافات استالینی را، باز انقلاب خودمان را بخوانیم، فرانسه ی سال 1968 ... هر جا که توی آن روزهائی هست که در آن ظلم تنها صدای موجود نبوده ... هرچند که تلاش کرده صداها خفه باشند ... نمونه هاش زیاد است ...
یادداشت های یک مرجان
_____________________
پرشین کارتون: بیش از یکصد کارتونیست ایرانی در بیانیه ای با اشاره و انتقاد از رخدادهای پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران، ضمن همدردی با مردم ایران، عدم مشارکت خود در نهمین دوسالانه بین المللی کاریکاتور تهران اعلام کردند. متن کامل بیانیه و امضا کنندگان آن به این شرح است:
به نام خدا
وقايع پس از انتخابات رياست جمهوري ايران، چنان انعکاس بين المللي يافت که کم تر کسی از آن بي خبر است.
همان طور که مي دانيد، مردم ايران با حضوري چشمگير و کم سابقه در انتخابات، خواهان بهبود وضعيت جامعه شدند اما اتفاقات ناگوار پس از آن، همه را متاثر کرد.
روند اتفاقات اخير به گونه اي است که هيچ انسان آزاده اي نمي تواند چشمان خود را بر آن ببندد و دم برنياورد.
کاريکاتوريست ها که همواره در کنار مردم، سعي در به تصوير کشيدن رنج ها و انتقاد از کاستي ها و نکوهش خشونت و ترويج روح عدالت طلبانه داشته و همواره نداي صلح طلبي سرداده اند در شرايط حاضر همچون گذشته خود را در کنار مردمي مي بينند که اين گونه مورد بي مهري واقع شده اند.
ما کاريکاتوريستها همواره تلاش کرده ايم با آثارمان، مردم افسرده از انبوه فشار و رنج را بخندانيم؛ اما چگونه مي توان کشته شدن برادران و خواهران بي گناهمان را دید و باز هم خنديد و خنداند؟
در اين شرايط، نهمين دوسالانه بين المللي کاريکاتور تهران نيز از راه مي رسد. از آن جا که نشاط فرهنگي در جامعه پس از رخدادهاي اخير از ميان رفته است، ما لزوم برگزاري چنين دوسالانه اي را به مصلحت ندانسته، خنديدن و خنداندن در فضاي کنوني را به دور از احساس مسووليت مي دانيم.
بنا بر این، ما کاریکاتوریست هاي امضا کننده بيانيه، در این دوره از جشنواره بزرگ و پرافتخار بين المللي - که پيش از اين برآمده از همبستگي و همفکري کارتونيست هاي حرفه اي ايراني بوده و با تلاش اکثريت امضاکنندگان زير برگزار شده است - شرکت نکرده و از همکاری در برگزاری آن خودداری خواهیم کرد.
باسمه تعالي
«وَلاَ تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِن دُونِ اللهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ» (113/هود)
تاريخ انقلاب اسلامی پس از رفراندم قانون اساسي، حضوری باشکوهتر و با عظمت تر از انتخابات 22 خرداد را به ياد ندارد. روزها و شبهايی را به ياد داريم که پسران و دختران، مادران و پدران و حتی آنهايی که نمی توانستند در انتخابات مشارکت کنند، چنان شور و شعفی را به پا ساخته بودند و چنان از آرمانهای بزرگ معمار و بنيانگذار فقيد جمهوری اسلامی حضرت امام خمينی (سلام الله عليه) به بزرگی و خوبی ياد می کردند که انسان از آن همه عظمت ، وحدت و يکپارچگی به وجدمی آمد.
آري، همه به نام دين و به نام آزادی برخاسته از اصول تشيع و برای پاسداری از آرمانها و ارزشهای شهيدان بخون خفته آمده بودند تا بار ديگر آن هم پس از سی سال به دنيا نشان دهند که آزادی موهبتی است خدادادی و هيچ کس نمی تواند مانع و سلب کننده آن از دريای انسانها باشد. اما چه شد؟ به ناگهان فرزندان انقلاب به گوشه های زندان افتادند. جوانان عزيز طعم تلخ باتوم و گاز اشک آور را تجربه کردند و به ناگاه مجروحان و شهدايی بر جای ماند. اين همه تنها به خاطر اين بود که مشروعيت انتخابات مورد پرسش واقع شده بود. و آيا سزاوار بود که پاسخ انتقاد و اعتراض آنها را چنين بدهيم و ناخواسته ايجاد بحران نماييم و تمام آن اعتراضها را به دول خارجی نسبت داده و بی محابا از سرنوشت محتوم تمام مستبدان و ظالمان ، آنها را وابسته به دنيای غرب بپنداريم؟ ظلم و تعدی تا آنجا پيش رفت که شاهد دادگاه کسانی شديم که خود در تمام حوادث پس از انقلاب و دوشادوش تمام مسوولان حضوری فعال و چشمگير داشتند. دادگاهی که هويت و چگونگی آن از پيش مشخص بود،تا جايی که شاهديم نه تنها به مردم، بلکه به نخبگان آنان و کسانی که عمر و جوانی خويش را وقف خدمت به اسلام، انقلاب و جمهوری اسلامی نموده اند، نيز رحم نکردند و آنها را با انواع فشارهای روحی و روانی و نگه داشتن طولانی مدت در سلول های انفرادی و قطع ارتباط با خارج از سلول و بی خبر نگه داشتن از همه مسائل روبرو ساختند و مهمتر از همه، خانواده های بی گناه آنها را از سرنوشت عزيزانشان بی خبر گذاشتند.
با توجه به آيه شريفه قرآن که به طور صريح و روشن هرگونه اعتنا به ستمکاران و ظالمان و اعتماد بر آنان را به خاطر جهاتی از جمله افزايش جرأت ظالمان و سرکوبگران آزادی های خداداي، گناهی خطرناک دانسته و با عنايت به کتاب و سنت و عقل، بر خود لازم می دانم که يک وظيفه شرعی و حکم الهی را در شرائط امروز و مخصوصاً در رابطه با جلسه دادگاه حدود يک صد نفر از متهمان تذکر دهم. دادگاهی که اگر نگوييم در نظام قضايی جهان کم سابقه است، حد اقل در قضای اسلامی بی سابقه و بدعتی نو به شمار می آيد و قطعاً با گناهانی همراه می باشد.
اما آن نکته ای که بايد به آن توجه کرد، صحت اين اعترافات نيست ، مسئله ای که بی ارزش بودن آن برهمگان روشن است، آن هم تنها به اين دليل که در زندان گرفته شده و حسب فرموده امير المؤمنين (عليه السلام) اقرار در زندان و حبس اعتبار نداشته و ندارد، و نه از آن جهت که عمده اعترافات گرفته شده، اقرار در حق ديگران است، که نه تنها بی ارزش، بلکه افترا و تهمت، معصيت کبيره و بر خلاف همه قوانين، حقوق و کرامت انسان هاست و همه کسانی که به نحوی در نشر اين گونه اعتراف ها دخيل بوده اند، در گناه آن ها شريک و سهيم می باشند و همه آن ها مستوجب عذاب افترا و تضييع آبروی مردم هستند، موضوعی که در اسلام از جان انسانها بالاتر است و خواه ناخواه در زمانی نه چندان دور، قبل از جزای آخرت، کيفر و جزای عمل خائنانه خود را در اين دنيا ودر محکمه ای صالح و عادلانه خواهند ديد.لکن نکته مهمی که بايد مورد توجه قرار گيرد، عبارت از بی اعتنايی به اين اعتراف گيری ها و عدم ترتيب اثر به آن هاست که ترتيب اثر دادن به آن ها هر چند بسيار ناچيز باشد، اعتماد و اعتنا به ظالمين به حقوق ملت و کرامت انسان ها بوده و مخالفتی روشن و آشکار با قرآن و وحی و حکم الهی می باشد.
درخاتمه همگان بايد از خداوند توانا بخواهند تا استقامت همراه با مسالمت در راه احقاق حق و حاکميت بر سرنوشت خويش را به ما ارزانی دارد و از او متضرعانه بخواهيم که به برکت ايام با برکت شعبانيه و مولود منجی عالم بشريت، به ملت ما صبر و نصر و جزای خير عنايت فرمايد.
يوسف صانعی
13شعبان المعظم1430
14/5/1388
بسم الله الرحمن الرحیم
میگویند فرزندان انقلاب در دادگاهی که دیروز تشکیل شده بود به ارتباط با بیگانه و برنامهریزی برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی اعتراف کردهاند. اینجانب در سخنان آنان دقیق شدم و در حقیقت آن چنین چیزی نیافتم، بلکه شنیدم که با نالهای عمیق از سرگذشت دردناک خود در این پنجاه روز می گفتند؛ انسانهایی له شده که ممکن بود به هرچیز دیگری هم که به آن الزام شود اقرار کنند به راستی چه چیز دیگری جز داستان رنجهایی که کشیدهاند ممکن است بگویند.
میگفتند محسن روحالامینی حق داشت که شهید شد. می گفتند که اگر 50 روز ایستادگی نکرده بودیم این نمایش هفتهها پیش برگزار میشد. میگفتند هرچه را که به آنان میگفتند تا گفته باشند که اینها حرفهای ما نیست.
دندان شکنجهگران واعترافگیران دیگر به استخوان مردم رسیده است تا جایی که اینک از میان کسانی قربانی میگیرند که خدمات بزرگ به کشور و نظام در کارنامه دارند و به تهدید دیگرانی سرگرمند که در نشو و نمای این نهضت و تاسیس نظام برخاسته از آن برجستهترین نقشها را بر عهده داشتهاند.
آیا کسانی را که آرزوی شهادت در راه نورانی انقلاب اسلامی داشتهاند به چیزی کمتر از آن تهدید میکنید؟ یا پس از به مسلخ بردن جمهوریت نظام، اسلامیت و آبروی آن را هم با این بیآبروییها هدف گرفتهاید؟ تنها داوری قطعی وجدان بشری از مشاهدة دادگاههایی اینچنین فرمایشی سقوط اخلاقی و بیاعتباری صحنهگردانان آن است.
صحنههایی که دیدیم و دیدید جز تدارکی ناشیانه برای شروع به کار دولت دهم نیست. از دادگاهی که همه چیزش تقلبی است انتظار دارند عدم وقوع تقلب در انتخابات را اثبات کند. اگر شما اهل تقلب نیستید آن را در رعایت ظواهر اولیه یک دادرسی قضایی به نمایش بگذارید.
با دادخواستی سخیف با طرح مطالبی بیربط، با استناد به کتابهایی که به خروار خمیر میشوند، با تکیه بر گزارش خبرنگارانی که نامشان را هم کسی نشنیده است و با استناد به اعترافهایی که رنگ شکنجههای قرون وسطایی از آن هویداست انتظار دارند ملت را به چه چیز قانع کنند؟ آیا نخواندهاند که پیامبر اکرم (ص) فرمود برای کسی که بعد از شکنجه اقرار کند حدی نیست یا کسی که در زندان یا قید و بند باشد و او را تهدید کرده باشند اقراری برای او نیست (الغدیر جلد ششم).
مردم ما با فرزندان خود که دیشب پس از 50 روز بیخبری چهرةشان را دیدند احساس همدردی میکنند. برادران ما! غمگین نباشید.
بدانید که مردم وضعیت شما را درک میکنند و میدانند که حفظ جان شما واجبتر از هر چیز دیگر است. زود خواهد بود که ملت محاکمه مرتکبین این فجایع را شاهد باشد و بازجویان و شکنجهگرانی که اینگونه با جان و آبروی او بازی میکنند بشناسد.
وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَکِن یُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ
و اگر خداوند مردم را به [سزاى] ستمشان مؤاخذه مىکرد جنبندهاى بر روى زمین باقى نمىگذاشت لیکن [کیفر] آنان را تا وقتى معین بازپس مىاندازد و چون اجلشان فرا رسد ساعتى آن را پس و پیش نمىتوانند افکنند
میرحسین موسوی
[ای مالک] از خونريزى بپرهيز، و از خون ناحق پروا كن، كه هيچ چيز همانند خون ناحق عذاب الهى را نزديك و مجازات را بزرگ نمىكند، و نابودى نعمتها را سرعت نمىبخشد و زوال حكومت را نزديك نمىگرداند، و روز قيامت خداى سبحان قبل از رسيدگى اعمال بندگان، نسبت به خونهاى ناحق ريخته شده داورى خواهد كرد، پس با ريختن خونى حرام، حكومت خود را تقويت مكن. زيرا خون ناحق، پايههاى حكومت را سست مىكند و بنياد آن را بر كنده به ديگرى منتقل سازد.
(نهج البلاغه، فرمان حضرت علی(ع) به مالک اشتر)
________________________________________
بسمه تعالی
إِيَّاكَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْكَهَا بِغَيْرِ حِلِّهَا فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى لِنِقْمَةٍ وَ لَا أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ وَ لَا أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَةٍ وَ انْقِطَاعِ مُدَّةٍ مِنْ سَفْكِ الدِّمَاءِ بِغَيْرِ حَقِّهَا. (نامه 53 نهج البلاغه)
از خونریزی ناحق پرهیز کن، هیچ چیز به اندازه خون ناحق کیفر الهی را نزدیک نمیکند و مجازات را شدت نمیبخشد و نعمتها را نابود نمیکند و خون ناحق زوال حکومت را نزدیک نمیسازد.
ملت بزرگ ایران این روزها به مصائب بزرگی مبتلا هستند که شنیدن آنها دل هر مسلمان و انسان آزادیخواهی را به لرزه در میآورد.
انقلاب اسلامی برای حراست از حقوق مردم بود، و اجرای قانون برای آزادیهای مشروع جامعه و از بین بردن زندانهای غیر قانونی و غیر شرعی و شکنجههای غیر انسانی و تهمتزدنهای ناروا، و بالاخره برای اجرای احکام اسلام بود. حضرت امام رحمة الله علیه در اوائل شروع نهضت در سال 1342 به شاه نصیحت میکرد که قانون اساسی را عمل نماید و از مرز قانون خارج نشود که اگر او به قانون عمل میکرد، سرنوشت حکومتش غیر از آن بود که رقم خورد.
امروز پس از سالیان دراز مبارزه ملت ایران که حاصل خون دهها هزار شهید و شکنجه و زندانی شدن مردان آزاده و تلاشهای مراجع بزرگ به ویژه رهبری داهیانه رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) است، اهداف مقدس انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی مورد تعرض قرار گرفته است و عدهای جز به نابودی دستاوردهای نظام به چیزی راضی نمیشوند.
هر روز خبر شهادت یکی از فرزندان این مرز و بوم را میشنویم و با کمال وقاحت اعلام میکنند، دستگیرشدگانی که پس از مدتی جسم بیجان آنها تحویل خانوادهها داده میشود. زندانهای غیر قانونی و بدون امکانات اولیه و رعایت اصول انسانی دایر شده است.
خبرهای شکنجه غیر انسانی و ناجوانمردانه هر روزبه نوعی فاش میشود، برای دفن کشتهشدگان و برگزاری مراسم عزاداری اجازه نمیدهند و همه اینها به نام اسلام و قرآن و ولایت فقیه انجام میگیرد.
عدهای مدیحهسرا بدون توجه به آثار تخریبی آن به توجیه این همه جنایات پرداختهاند، ملت عزیز ایران باید بدانند که نظر توجیهگران در خطابههای نماز جمعه یا غیر آن اگرچه به نام حوزهها باشد، نظر همه مراجع بزرگوار و علمای بزرگ و مدرسین معظم حوزهها نیست. بلکه قلوب بزرگان از حوادث اخیر نگران و ناخوشنود است و در کنار ملت بزرگ ایران و دردکشیدهها خواهد بود.
ملت ایران حرکت خود را بر مدار قانون اساسی استوار و برطبق اصول مصرح در آن که تضمین آزادیهای مشروع است و تجمعهای آنها را تضمین نموده است، ادامه دهند و در کنار داغداران، یاد و خاطرهی مبارزان در راه حق را پاس بدارند.
نصیحتی هم به حاکمان و دولت و قوه قضائیه از زبان امیرالمومنین داریم:
وَإِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الاَْرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا،إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لاِِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلاَةِ عَلَى الْجَمْعِ، وَسُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَقِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ. (نامه 53 نهج البلاغه)
زمین جز با فقر ساکنانش خراب نمیگردد. مردم زمانی به فقر دچار میگردند که والیان به جمع مال برآیند و به بقای حکومت خود مطمئن نباشند و از تجربهها عبرت نگیرند.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
در یادداشت شدید الحن محمد مطهری، فرزند شهید مرتضی مطهری که در تابناک منتشر شده آمده است:
افراد بازداشت شده حتي اگر مرتد و منافق و محارب هم بودند نبايد با خانواده هايشان چنين رفتار ميشد.
اين ديگر چه صيغهاي است که وقتي کسي بازداشت ميشود افراد خانواده اش بايد گاهي تا چند هفته سراسيمه در بيمارستانها و پزشکي قانوني سرگردان باشند و يا در اطراف زندانها تنها براي گرفتن کوچکترين اطلاعي از محل نگهداري آنان ضجه زده و التماس کنند و کسي پاسخگو نباشد و نهايتا منتظر تماس يک فرد ناشناس بمانند؟
در مقابل، وقتي گروهي از نمايندگان مجلس، در سايت خود از خانوادههاي بازداشت شدگان ميخواهند به آنان مراجعه کرده شايد بتوانند آنها را در پيداکردن عزيزانشان ياري کنند بلافاصله آن سايت ف... ميشود! آيا اين همان “آزادي تقريبا مطلق” در ايران است که چندي پيش رئيس جمهور در جواب خبرنگار خارجي از آن سخن ميگفت؟ داستان مکرر چگونگي رفتار با خانوادههاي جان باختگان و تعهدات اجباري هنگام تحويل جنازه از جمله اينکه «هيچ شکايتي نداريم»، خود حکايت جانسوز ديگري است!
روشن نيست افرادي که خود را «دشمن شناس» ميدانند چگونه درباره اين کارخانههاي بزرگ ضد انقلاب سازي که حتي از به کام مرگ فرستادن فرزند يک مقام مسئول در بازداشتگاه هم ابايي ندارند، از رد پاي دشمن در بازداشتگاهها سخن به ميان نميآورند؟ به راستي کساني که با فرزند يک مقام مسئول اين ميکنند با جوانان بي نام و نشان چه ميکنند؟
کسي که در شرايط فعلي تنها دم از اطاعت از رهبري ميزند و در عين حال بر اين ظلمها چشم ميبندد چاپلوس رهبري است نه مطيع و مريد او.
برخي رفتارها مخصوصا با بازداشت شدگان وقايع اخير و خانواده هايشان گواهي ميدهد که گروهي پرنفوذ ـ که حفظ آبرويشان تضمين شده است ـ براي اينکه به خيال خودشان چشم فتنه را در بياورند مجاز به هر نوع ظلمي هستند حتي اگر چيزي از آبروي انقلاب و امام باقي نگذارند.
اينکه بيگانگان در حوادث اخير دست داشتند يا نداشتند، نقشه قبلي يا انقلاب مخملي در کار بود يا نبود، نظام در خطر بود يا نبود، مسبب اوليه و ثانويه اين بود يا آن، اينها بر فرض صحت، هيچکدام مجوز سر سوزني ظلم به کسي نميشود. در اسلام رعايت عدالت نسبت به قاتل امير المؤمنين (ع) هم واجب است
___________________________
شرکت آیت الله سید حسین موسوی تبریزی در مراسم بهشت زهرا
لینک به یوتیوب
___________________________
Point being, even these students who get very small amounts of news equate “Iranian” with bravery and I completely agree, and wish I had that kind of intestinal fortitude.
You have our greatest admiration and respect!
من دبير يکی از دبيرستان های نيويورک هستم، چند روز پيش يکی از دانش آموزان دبيرستان ما در اقدامی نادر بر سر موضوعی رودروی مدير ترسناک مدرسه ايستاد و وقتی نتوانست به خواسته اش برسد، يکی ديگر از دانش آموزان به او گفت «بيا به روش ايرانيها با او برخورد کنيم.» و منظورش اين بود که بيا در مقابلش اعتراضی را سازماندهی کنيم. به همين سياق الان آنها هر چيزی را که قصد تغييرش را دارند «ايران»ش می کنند و کلمة «ايران کردن»- دست کم در اين گوشه از جهان- به معنی« ايستادگی در برابر قدرت» به عنوان يک فعل درآمده است. اين تحول برای من- به عنوان يک دبير- بسيار مثبت و اميدوارکننده است چرا که به سختی می توانم دانش آموزانم را وادار کنم که به آنچه در جاهای ديگر دنيا اتفاق می افتد توجّه کنند.
نکته اينجاست که حتّی اين دانش آموزان که به خيلی کم اخبار را دنبال می کنند کلمة «ايرانی» را مترادف با شجاعت می دانند و من هم شخصاً با آنان موافقم و آرزو داشتم که از اين ميزان پايمردی برخوردار بودم و نهايت تحسين و احترام خود را نسبت به مردم ايران ابراز می کنم
لینک به اصل مطلب
در پي مخالفت وزارت کشور با درخواست برگزاري مراسم در مصلاي تهران اعلام شد
حضور کروبی و موسوی بر مزار شهدای رویدادهای اخیر
قلم - مهدی کروبی و میرحسین موسوی با حضور بر مزار شهدای ٣٠ خرداد در چهلمین روز شهادت آن عزیزان، یاد وخاطره شان را گرامی می دارند .
مهدی کروبی و میرحسین موسوی با حضور بر مزار شهدای ٣٠ خرداد در چهلمین روز شهادت آن عزیزان، یاد وخاطره شان را گرامی می دارند . به گزارش قلم نیوز به دنبال عدم ارایه مجوز از سوی وزارت کشور برای برگزاری مراسم چهلم جان باختگان حادثه ٣٠ خرداد در مصلی بزرگ دفاتر کروبی و موسوی اعلام کردند که مهدی کروبی و میرحسین موسوی با حضور بر مزار جان باختگان حوادث اخیر در کنار خانواده هایشان یاد وخاطره انان را گرامی می دارند . این مراسم عصر پنج شنبه (فردا) ساعت ١٦ بر سر مزار جان باختگان حادثه ٣٠ خرداد برگزار می شود .
________________________________
مادر سهراب اعرابی: در مراسم چهلم شهدا شرکت خواهم کرد
مادر سهراب اعرابی با صدور اطلاعیهای اعلام کرد که در مراسم چهلم شهدای جنبش سبز شرکت خواهد کرد. متن این اطلاعیه را بخوانید:
به نام پروردگار هستی بخش
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
دهان به دهان شنیده ام و در خبرها خوانده ام که آقای موسوی و کروبی در تلاش هستند تا برای بزرگداشت شهدای حوادث اخیر در مصلی تهران برنامه سوگواری برگزار کنند. این درحالی است که برگزاری بزرگداشت جمعی برای همه جان باختگان حوادث بعد از انتخابات، وظیفه ای است که بردوش تمامی مسوولان اجرایی، نظارتی و مدیریتی این مملکت است که تا کنون نیز در برگزاری آن تعلل کرده اند. حال که این دو شخصیت سیاسی قدم جلو گذاشته اند و چنین برنامه متین و مناسبی را پیشنهاد داده اند، بنده نیز به عنوان مادر یک شهید بی گناه انتظارم آن است که مسوولان امکانات لازم را برای این امر مهم فراهم نمایند.
ضمنا پنج شنبه چهلم ندای عزیز است، من مادر سهراب اعرابی در این مراسم شرکت خواهم کرد.
پروین فهیمی
هفتم مرداد 1388
__________________________
سخنان ِ جدید میرحسین موسوی در جمع معلم ها
قسمت اول
قسمت بعدی اینجا
لینک کمکی
_________________________________
موسوی و کروبی در نامهاي به وزير كشور مطرح كردند
درخواست برگزاری مراسم یادبود شهدای حوادث اخیر درساعت 18 روز پنجشنبه درمصلای تهران
قلم - میرحسین موسوی، نخست وزیر دوران دفاع مقدس و مهدی کروبی، دبیرکل حزب اعتماد ملی برای صدور مجوز برگزاری مراسم یادبود جان باختگان حوادث اخیر در ساعت 6 بعدازظهر پنجشنبه در مصلای تهران به وزیر کشور نامه نوشتند.
به گزارش خبرنگار قلم نیوز، در این نامه خطاب به وزیر کشور آمده است: "بدینوسیله به اطلاع میرسانیم به مناسبت گذشت چهل روز از آغاز حوادث ناگواری که طی آن عدهای از هموطنانمان، جان خود را از دست دادند، در خواست برگزاری مراسم یادبود این عزیزان در روز پنجشنبه 8/5/88 ساعت 18 الی 30: 19 بعد ازظهر در محل مصلای بزرگ تهران را داریم.
شایان ذکر است که مراسم مذکور بدون ایراد سخنرانی و با استماع به تلاوت آیات کلامالله مجید انجام خواهد شد و از شرکت کنندگان نیز درخواست خواهد شد در سراسر مراسم با سکوت خود ادای احترام کنند.
مهدی کروبی، میرحسین موسوی".
دستش را از بدن جدا کردند .خندید .سبب پرسیدند .گفت :«دست آدم بسته جدا کردن آسان است . مرد آن است که دست صفات قطع کند .» پاهایش بریدند .تبسمی کرد و گفت : «بدین پای سفرخاک می کردم . قدمی دیگر دارم و هم اکنون و در یک دم سفر دو عالم کند .اگر توانید آن قدم ببرید .» پس دو دست بریده ی خون آلود بر روی بمالید و ساعد را خون آلود کرد .گفتند چرا کردی؟ گفت : «خون از من بسیار رفت . دانم که رویم زرد شده است .شما پندارید که زردی روی من از ترس است .خون در روی مالیدم تا نزد شما سرخ روی باشم که گلگونه ی مردان خون ایشان است.» گفتند چرا ساعد را آلودی گفت : «وضو ساختم که در عشق دو رکعت است که وضوی آن جز به خون نباشد .» پس چشمهایش برکندند و زبانش بریدند و سنگسارش کردند و نماز شام بود که سرش بریدند و باز سنگسارش کردند در حالی که از یک یک اندام او آواز «اناالحق» می آمد.
نقل است که درویشی در این میان از او پرسید که «عشق چیست ؟» گفت : «امروز بینی و فردا و پس فردا»
آن روز بکشتند . دیگر روز بسوختندش و روز سوم بر بادش دادند .
[تذکرة الاولیا، عطار نیشابوری]
ییام مرجع عالیقدر حضرت آیةالله سید علی محمد دستغیب در حمایت از بیانات روشنگرانه حضرت آیة الله هاشمی رفسنجانی
بسمه تعالی
قال الله تعالی: (ابلّغکم رسالات ربّی و انا لکم ناصحٌ امین)اعراف68
حضور محترم حضرت آیة الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان رهبری و تشخیص مصلحت نظام و یار دیرین امام راحل (رحمة الله ) و انقلاب اسلامی ایران .نصایح خیر خواهانه جنابعالی در نماز جمعه تهران در روز بیست و ششم تیر ماه را همه شنیدند و آنچه پیش آمده از نگرانی بسیاری از مردم این سرزمین که همه مسلمان و دوستداران اهل بیت پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله) هستند بازگو کردید . و رنجش خاطر آن عده کثیر از مردم را تذکر دادید. ما شاهد ضرب و شتم مردم بی دفاع بخصوص دانشگاهیان بودیم. پر کردن زندان ها و باز جوئی های آنچنانی که بر کسی پوشیده نیست.
شما پیشنهادهای خوبی برای التیام نسبی دادید، آزادی همه ی زندانیان ، دلجوئی از آنها و خانواده آنها و اینکه بتوانند آزادانه حرف منطقی خود را بزنند و همچنین رسانه های جمعی قضاوت یکطرفه نداشته باشند.
این جانب عرض می کنم از گذشته تا به امروز مردم پشتیبان فقهاء عدول بوده اند. بکار بردن سلاح سرد و یا احیاناً گرم و زندان برای مقلّدین آقایان و دوستداران اسلام و روحانیت یعنی برگشت از دین و تنها ماندن ،و این نه تنها نفعی ندارد که ضرر هم خواهد داشت و معنی حفظ نظام این نیست و این گونه نمی شود اسلام و انقلاب را حفظ کرد. این قبیل رفتارها دور نمودن مردم از نظام و اسلام است. آمریکا ، روسیه ، چین و هر ابرقدرت دیگری هیچگاه دوست ما نبوده و در آینده هم نخواهند بود . خیر در دوستی و همدلی با مردم است . این جانب آنچه از سخنان حضرت آیة الله هاشمی رفسنجانی شنیدم خیر خواهانه بود . نهیب دادن به ایشان و هتک حرمت ایشان به خاطر سخنان حق جایز نیست .
به هر حال لازم است به خواسته های منطقی دوستداران امام و انقلاب آقایان میرحسین موسوی و حجت الاسلام و مسلمین کروبی و محسن رضایی که عده ی بسیاری به آنها رأی داده اند گوش فرا داد که یقینا با دوستی بسیاری از مردم مواجه خواهیم شد. ضمنا متذکر می شوم تاریخ مسلمین به خصوص شیعه شهادت می دهد که تا به امروز مرجع و ملجأ مردم ،علما و مراجع بوده اند ،لذا قلم و بیان خیرخواهانه و حق طلبانه مراجع و علما ،باید مستمر بر این معنا باشد تا هیچ شائبه ی جدایی مراجع و علما از مردم حاصل نشود.
سید علی محمّد دستغیب
29/4/88
میر حسین موسوی صبح امروز و به مناسب عید سعید مبعث در جمع خانواده زندانیان سیاسی حضور یافت و ضمن شنیدن صحبتهای خانواده ها در مورد چگونگی بازداشت و نگهداری عزیزانشان و نیز برخورد ناشایست محاکم قضایی با خانواده های آنها، دقایقی به سخنرانی پرداخت.
موسوی در ابتدای سخنان خود با تبریک عید بزرگ مبعث، خطاب به خانوادههای زندانیان گفت: یقینا شما خانواده ها تنها نیستید. خانواده عزیزانی که امروز در بند هستند، به بزرگی همه ملت ایران اند، چرا که آنها به خاطر دفاع از ارزشها و آرمانهای این ملت زندانی شده اند و این مساله یک مساله ملی است و ملی باقی خواهد ماند.
وی در ادامه و با آرزوی آزادی هرچه سریعتر این عزیزان، گفت: ما به یک دورنمای بزرگتر و منظر وسیع تری نیاز داریم تا بدانیم چرا این هزینه ها پرداخت میشود. ما به دنبال جامعهای اسلامی، دینی و آزاد هستیم؛ جامعه ای که مردم خود بر سرنوشت خود مقدر باشند و بتوانند در جهت تحقق آرمانها و آرزوهای خود حرکت کنند.
میرحسین موسوی در ادامه با تقبیح تلاشهای زیادی که در جهت پرونده سازی برای زندانیان صورت میگیرد، افزود: بسیاری از این زندانیان چهره های شناخته شده ای هستند که سالها برای این کشور و این نظام زحمت کشیدهاند. چه کسی باور میکند که اینها با بیگانگان بسازند و منافع کشور خود را در جهت خواست آنان بفروشند؟ آیا کشور ما اینقدر حقیر و کوچک شده که میخواهید حرکت اعتراضی عظیم ملت را به بیگانگان نسبت دهید؟ آیا این توهین به ملت ما نیست؟ آیا این توهین به 40 میلیون رایدهنده نیست؟ آیا این توهین به دانشجویان، اساتید ، نخبگان و مدیران زحمتکش کشور ما نیست؟ متاسفانه خطیبی در نماز جمعه میگوید اعترافات در حال گرفته شدن است و در صورت صلاحدید پخش می شود و مساله تمام شده است. اما ما میگوییم با مساله ی جدیدی به نام بیداری ملت مواجه شده اید؛ یک ملتی که دوباره متولد شده و به صحنه آمده تا از دستاوردهای خود دفاع کند. با دستگیریها و پروندهسازیها نمیتوان این مساله را خاتمه داد. هر چه زودتر به این بازی خاتمه دهید و فرزندان ملت را به ملت برگردانید.
موسوی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه در طول سالیان اخیر همواره منتقد صدا و سیما بوده و اعتقاد داشته این رسانه در جهت منافع ملی حرکت نمیکند، گفت: چهرهای که بعد از انتخابات از رسانه ملی دیدیم، به هیچ وجه قابل تصور نبود. سنگها را بسته اند و سگها را باز کرده اند. افرادی دعوت شدهاند تا با دروغ و تهمت و هتک حرمت، داستانسرایی و فضاسازی کنند، در حالی که 13 میلیون جمعیت به قول شما و اکثریت به قول ما حق ندارند از خود دفاع کنند. مانند تبلیغات ماشین رختشویی تهمت های افراد را تکرار میکنند و امکان دفاع را برای ملت فراهم نمیآورند و امروز وجدان عمومی جامعه نشان میدهد که تا چه اندازه به یک رسانه ی مستقل و ملی نیاز داریم. وقتی امکان گفتوگو و تبادل آرا در رسانه ی ملی سلب می شود، فشارها خود را در جای دیگر بروز میدهند و مردم به رسانه های بیگانه روی میآورند. ما نمی خواهیم ملت به رسانه های بیگانه اتصال پیدا کنند و میپرسیم چرا ملت نباید خبرهای خودش را از رسانه های خودش بشنود؟
وی در ادامه به یکی از پرونده سازی های صورت گرفته برای یکی از اعضای ستاد خود اشاره کرد و گفت: یکی از اعضای ستاد را تحت فشار گذاشته اند که اعتراف کن 4 میلیارد تومانی را که از ستاد گرفته ای، چه کردهای! حال آنکه کل هزینه های ستادهای تبلیغاتی بنده کمتر از سه و نیم میلیارد تومان بوده است و اینها چون خود میلیاردها تومان خرج کردند، به خیال خود دنبال منابع مالی ما میگردند.
وی با اشاره به پلمپ دفتر روزنامه کلمه سبز و دستگیری کارمندان آن، گفت: آقای شاهرودی میگوید روزنامه ی کلمه سبز توقیف نیست و میتواند انتشار یابد و ما می گوییم این چه روزنامه ی آزادی است که دفترش پلمپ شده و کارمندانش دستگیر شده اند؟ مشکل ما متاسفانه همین بیقانونی هاست که کسی هم پاسخگوی آن نیست. ما معترض به بی قانونی هستیم. ما میگوییم برخوردهای صورت گرفته در روزهای اخیر و اینکه عزیزان ما اکنون در زندان هیچ دسترسی به وکیل ندارند و حتی امکان ملاقات با خانوادههای خود را ندارند، بی قانونی است. اینکه بر خلاف نص قانون اساسی اجازه برگزاری تجمعات اعتراضی داده نمیشود، بیقانونی است. ما مدعی اجرای قانون اساسی هستیم و میگوییم ساختارشکنان کسانی هستند که موارد زیادی از قانون اساسی را بنا به میل خود نادیده میگیرند و اجرا نمیکنند. باید بدانیم که این قانون اساسی راحت به دست نیامده و رنج و مشقت و ایثارگری و تجربههای 300 ساله ی نیاکان ما در پشت این قانون است و باید از آن حراست کرد.
موسوی در ادامه افزود: اکنون برگرداندن اعتماد از دست رفته، بزرگترین ضرورت است و این مساله به هر شکل ممکن باید انجام بگیرد. یقین بدانید دولتی که در فضای بی اعتمادی به وجود آید، دولت ضعیفی خواهد بود و چون پشتوانه و مشروعیت مردمی ندارد، مرتبا به بیگانگان امتیاز خواهد داد و این به صلاح نظام و ملت نیست. برای استقرار این نظام خونهای بسیاری ریخته شده و هزینه های زیادی پرداخت شده است. باید ببینیم شهدای ما از انقلاب چه میخواستند؟ آیا پیام شهدا بستن فضا و آباد کردن زندانها بود یا آنها برای استقرار آزادی و حاکمیت بر سرنوشت خود جان می دادند؟ و اکنون نیز اگر ما هزینه میدهیم و شهید میدهیم، برای حفظ و حراست از همین ارزشهاست. ما میخواهیم کمترین هزینه پرداخت شود، اما از هزینه دادن نمی هراسیم و اعتقاد داریم راه امام و شهدا باید ادامه پیدا کند.
وی در انتها با انتقاد شدید از جو امنیتی حاکم بر جامعه، خطاب به کسانی که می پندارند با ایجاد رعب و وحشت می توانند مردم را ساکت کنند، گفت: ملت ما بعد از 30 سال آنقدر رشد پیدا کرده است که برای ساکت کردن آن نمیتوان به روشهای قبل از انقلاب بازگشت. بگذارید مردم آزادانه حرف و اعتراض خود را بیان کنند و یقین بدانید یک فضای آزاد، امنیت را در کشور ما بهتر از نیروهای نظامی حفظ خواهد کرد .
همه پرسی راه برون رفت نظام از بحران
سید محمد خاتمی و اعضاء مجمع روحانیون مبارز دیداری متفاوت با خانواده های فعالان سیاسی اجتماعی بازداشت شده در روزهای پس از انتخابات داشتند. آنچه این دیدار را با سایر دیدارهای انجام شده از این دست متفاوت می کرد تماس چند تن از فعالان سیاسی بازداشت شده با خانواده های خود همزمان با برگزاری این دیدار شد.جلسه هنوز رسمیت نیافته بود که محسن امین زاده، عبدالله رمضان زاده و محسن صفایی فراهانی یکی پس از دیگری با همسران خود تماس گرفتند و هرچند کوتاه فرصت شنیدن صدای عزیزان خود را یافتند. جلسه به پایان خود نزدیک می شد که جواد امام نیز تماس گرفت و فرصتی فراهم شد تا سید محمد خاتمی نیز با وی صحبت کند..جلسه با سخنان تنی چند از اعضای خانواده های فعالان سیاسی بازداشت شده آغاز شد.حاضرین در جلسه از شکل دستگیریها که عمدتا شبانه یا با روندی غیرقانونی و همراه با زور و ارعاب و بدون رعایت موازین اخلاقی، شرعی و قانونی انجام شده؛ عدم پاسخگویی مسؤولان و دستگاههای قضایی و امنیتی به عنوان متولیان امر؛ بلاتکلیفی و بی اطلاعی کامل از محل نگهداری و وضعیت جسمی و روحی دستگیر شدگان؛ عدم اعتنای مسؤولین و دستگاههای قضایی و امنیتی به حقوق اولیه قانونی و انسانی دستگیر شدگان و خانواده های آنان و متأسفانه در مواردی بی احترامی به خانواده هایی که برای پی جویی حق مسلم و قانونی خود مراجعه کرده بودند و در نهایت دیدارشان با مراجع سخن گفتند. خانواده های فعالان سیاسی دستگیر شده آنچه از نردیک شاهد آن بوده اند را درخور شأن و نام نظام جمهوری اسلامی ندانسته، ضمن ابراز نگرانی از وضعیت دستگیرشدگان حوادث اخیر و تأکید بر اهمیت حل سریع مسائل زندانیان با ورود تمامی نهادها، علما و شخصیتها و مراجع خیرخواه به این موضوع، تأکید کردند که نخستین خواست آنان پیگیری و پاسداشت رأی مردم در انتخابات اخیر است و حاضرند این وضعیت را برای دستیابی به آن هدف مهم تحمل کنند.در این دیدار خاتمی با تقدیر از اظهارات اخیر آیت الله هاشمی در نماز جمعه تهران، این اظهارات را دلسوزانه و خیرخواهانه خواند و رسیدگی و اجرای خواسته های ایشان را حداقل هایی برای برون رفت از وضعیت بحرانی کنونی دانست. ایشان با توجه به این که اعتماد مردم آسیب جدی دیده است و اعتماد میلیون ها ایرانی سلب شده است، افزود تنها راه حلی که در قانون اساسی هم پیش بینی شده، برگزاری همه پرسی برای کسب نظر مردم است تا اعتماد مردم نسبت به نظام ترمیم شود.در ادامه سید محمد خاتمی از حضور خانواده های فعالان سیاسی در محل مجمع روحانیون مبارز قدردانی کرد. رئیس جمهوری سابق ایران ضمن ابراز همدردی و همراهی با خانواده های محترم و فعالان سیاسی دستگیر شده، تصریح کرد که شما و عزیزانتان که امروز در بند هستند تاوان دلبستگی به انقلاب و نظام و نگرانی از به انحراف کشیدن شدن نظام را می پردازید. وی از اینکه شاهد پایمال شدن اخلاق و عدالت هستیم اظهار تاسف کرد.سید محمد خاتمی سپس با قدردانی از بیانات منطقی و خیرخواهانه خطیب جمعه تهران، آقای هاشمی رفسنجانی پرداخت و گفت توصیه های آقای هاشمی حداقل هایی است كه می تواند فضای عمومی را تلطیف كرده و زمینه های بازگرداندن اعتماد از دست رفته مردم را فراهم آورد را برگرداند. من به صراحت می گویم اتكا به آراء مردم و برگزاری همه پرسی قانونی تنها راه برون رفت نظام از بحران فعلی است. این همه پرسی را باید نهادهای بی طرفی نظیر مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزار کنند و از مردم سؤال شود آیا آنچه پیش آمده، مطلوب و رضایتبخش است؟ اگر اكثریت مردم این وضع را قبول داشته باشند، ما هم تسلیم هستیم.مسائل غیر قانونی و غیر شرعی كه در جریان بازداشت های اخیر و سپس در زمان نگهداری زندانیان رخ داده نه تنها جمهوریت نظام را خدشه دار کرده، بلكه اسلامیت نظام هم مورد تردید قرارگرفته است. قرار بود اسلامیت نظام نقص های موجود در دموكراسی های موجود را جبران کند و از مصادیق اسلامیت نظام حاكم شدن عدالت و اخلاق در فضای عمومی جامعه بود كه متأسفانه این هر دو ركن توسط بسیاری از نهادهای حاكم زیر سؤال رفته و با كمال تأسف باید بگویم اگرچه ریخته شدن خون هموطنانمان در جریان حوادث اخیر و دستگیری فله ای فرزندان این مرز و بوم مصیبتی بسیار بزرگ بود، اما این فاجعه به مراتب بزرگتر است.
توصیه های خیرخواهانه آقای هاشمی در نماز جمعه باید مبنای عمل قرار گیرد. باید اعتماد عمومی را به جامعه باز گردد. سخن همه ما از ابتدا این بود که راههای قانونی برای بازگرداندن اعتماد عمومی به جامعه وجود دارد، اما سخنانمان مورد توجه قرار نگرفت. اینک هم به صراحت می گویم راه برون رفت از بحران فعلی، اتكا به آرای مردم و برگزاری همه پرسی قانونی است.سید محمد خاتمی در پایان ضمن تبریک پیشاپیش فرارسیدن عید مبعث آرزو کرد در آستانه این عید سعید زمینه آزادی عزیزانی که در بند هستند فراهم شود.در این دیدار اعضای شاخص مجمع روحانیون مبارز از جمله آقایان موسوی خوئینی ها، امامی جمارانی، سید محمد رضوی، مجید انصاری، موسوی بجنوردی ،محمد مقدم، علی اکبر محتشمی پور و ... نیز حضور داشتند.
وب سایت سید محمد خاتمی 28.4.88
قلم - مهندس موسوی طی پیامی کشته شدن دهها تن از هموطنان را در سانحه دلخراش سقوط هواپیمای مسافربری تسلیت گفت
به گزارش قلم نیوز، مهندس میرحسین موسوی طی پیامی کشته شدن دهها تن از هموطنان را در سانحه دلخراش سقوط هواپیمای مسافربری تسلیت گفت.متن کامل این پیام به شرح زیر است:
بسمه تعالی
خبر غمانگیز و تأثرآور کشته شدن دهها تن از هموطنان عزیزمان در سانحه دلخراش سقوط هواپیمای مسافربری پرواز تهران به ایروان، اینجانب را نیز همانند ملت بزرگ ایران بسیار متأثر و عزادار کرد. مردم ایران نباید به کرات در معرض چنین حوادث جانگدازی قرار گیرند. تکرار اینگونه خسارات جبرانناپذیر میتواند خطر کمارزش شدن جان گرانبهای انسانها را در نظر مسئولین و دولتمردان القا نماید.
اینجانب ضمن عرض تسلیت به مردم شریف کشورمان مخصوصاً هموطنان عزیز ارامنه و جامعه ورزشی، از خداوند متعال برای تمامی درگذشتگان طلب مغفرت و برای بازماندگان ایشان آرزوی صبر و سلامتی مینمایم.
میرحسین موسوی
جوانحرص
در ایام دههی فجر چند مصاحبه با سران نظام گرفتیم؛ بعضی در استودیو و بعضی نزد مهمانان برنامه. یکی هم با آیتالله محمد یزدی. برای ضبط این مصاحبه به قم سفر کردیم. ما را به زیرزمینی بردند و مدتکی معطل شدیم تا بالاخره حضرت آیتالله آمد و نشست و گفت و برخاست. وقتی آمد – درستتر بگویم آوردندش – راه رفتن برایش سخت بود، هر قدم برایش درد جسمی داشت. چشمهایش بیفروغ بود و نگاهش نیز بهتر از خود چشمها نبود.
قبل از آمدن حضرت آیتاللهی، در همآن زمان معطلی که کوتاه هم نبود، در آن زیرزمین – که درش کسی به کسی نبود – دنبال یک لیوان چایی میگشتم. هیهات که یک قطرهاش هم فراچنگ نمیآمد. شروع کردم به غر زدن که چه مهماننواز اند این جماعت که یک لیوان چایی هم دریغ میکنند. شیخ جوان باریکی همآن گوشهها بود و شنید و خجل شد و عذر خواست و گفت الآن میگویم فراهم کنند. به چند نفری چیزهایی گفت و در جواب چیزهایی شنفت و نشان به این نشان که تا پایان دیدار اگر شما چایی دیدید، برای ما هم آوردند. هماین شد که تا پایان دیدار شیخ جوان هی خجلتر شد و هی بیش از پیش در خود فرو رفت.
اول البته نشناخته بودمش اما بعد که بیشتر نگاهش کردم از فرم بینی و رنگ چشم و بعد هم از صدایش فهمیدم که شیخ فرزند – یا به قول رایجش آقازادهی – حضرت آیتالله است. آقازاده بودن موقعیت بدی است. هر چه باشی – چه خوب و چه بد – نمیبینندت. انگار تو خودت کسی نیستی، زائدهای بر پدر مشهورت میبینندت ولو فراوان چیز جز این فرزند فلانی بودن در چنتهات داشته باشی.
و اعتبار آقازاده به اعتبار آقا است. آقایی که معتبر است به اشارهی آقازادهاش برای مهمانانش فیل هم میکشند، اما آقای پیر دردمند چه قدر معتبر است که به گفتهی آقازادهاش زحمت بکشند و یک سینی چایی بیاورند؟
زیاد شنفته بودم که آدم پیر میشود و حرصش جوان؛ اما ندیده بودم. پیرهای دور و برم پیرهای عادیای نبودهاند انگار. نه باباجون حرصی داشت نه یکی دو پیر دیگر که با آنها سر و کاری داشتهام. امروز دیدم همآن حضرت آیتاللهی فرموده که اگر چهار سال بعد من عضو شورای نگهبان باشم و موسوی نامزد ریاستجمهوری شود صلاحیتش را تایید نمیکنم.
من نزدیک چهل سالگی هستم و چند سالی است در گوش خودم میخوانم «پهن نکن! کمکم دیگر وقت جمع کردن است. وقت بار بستن، وقت رفتن است.» و حضرت آیتاللهی نمیبیند درد پایش را، نمیبیند کرک ریختهی کلاهش را، نمیبیند سینی نیامدهی چایی را. تقصیر ندارد، چشم به دورها دوخته، به چهار سال دیگر و به چهل سال دیگر.
کورش علیانی
پافشاری بر روش انحرافی
صدا و سیما همه چیز را بر عکس نشان داد
پارلماننیوز: رسانه «سابقا ملی» در بخش خبری 21 امشب به صورت ظرافتمندانهای هر آنچه که ظهر امروز در نماز جمعه تهران بیان شده بود و اتفاق افتاده بود را «بر عکس» نشان داد.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، در حالیکه نماز جمعه امروز تهران با اولین نماز جمعه تهران مقایسه میشود و مردم به صورت میلیونی در آن حضور یافتند، صدا و سیما بر روش صد در صد اشتباه، تفرقهافکن و انحرافی خود در پوشش این واقعه اصرار کرد.
صدا و سیما در بخش خبری 21 خود با حذف تمامی انتقادات هاشمی رفسنجانی نسبت به عملکرد برخی دستگاهها و از جمله صدا و سیما و نیز سانسور پیشنهادات رئیس مجلس خبرگان رهبری برای برگرداندن آرامش به کشور، تنها آن چیزی که باب میل خود بود را منعکس کرد.
اما ماجرا به همینجا ختم نشد و رسانه «سابقا ملی» در گزارشی به اصطلاح حاشیهای با نشان دادن چند نفر از جوانان امروزی و نیز معترضان که به گفته شاهدان عینی در اکثریت به سر میبردند آنها را در اقلیت محض و عدهای آشوب طلب و ساختار شکن معرفی کرد که آمده بودند تا با اهداف سیاسی خاص وحدت را در نماز جمعه خدشهدار کنند و با نیروهای امنیتی درگیر شوند.
دوربینهای سیما با زوم کردن بر روی حامیان میرحسین موسوی که به دلیل محدودیتهای شدیدی که امروز در نماز جمعه تهران اعمال شد نتواسنتد به داخل دانشگاه تهران بیایند و پخش مکرر تاکید آیت الله هاشمی رفسنجانی بر رعایت قانون که مخاطب آن نه مردم بلکه دستگاههای قانونشکن بودند حامیان میرحسین موسوی و مهدی کروبی را قانون شکن و ضد قانون معرفی کرد.
به گزارش پارلماننیوز، سیمای جمهوری اسلامی ایران همچنین برخلاف هفتههای قبل هنگام پخش مشروح خطبههای نماز جمعه تهران هیچ تصویری از دهها هزار نمازگزاری که در خارج از دانشگاه تهران بودند نشان نداد و صدای شعارهای آنها را تا حد ممکن پائین آورد و تنها به نشان دادن صفهای ابتدایی که اکثر حاضران در این صفها لباسهای یکشکل و یکرنگ بر تن داشتند بسنده کرد.
به نظر میرسد پافشاری صدا و سیما بر سیاستهای غیر حرفهای و «ضد اخلاقی» خود امنیت ملی و وحدت ملی کشور را به شدت خدشهدار کرده و ضربات جبران ناپذیری را به اعتماد مردم به نظام جمهوری اسلامی ایران وارد میکند.
میرحسین: روز جمعه در میان صفوف شما حاضر خواهم شد
قلم - مهندس موسوی در پاسخ به دعوت مردم طی بیانیه ای اعلام کرد: روز جمعه مورخ 26/4/88 در میان صفهای شما حاضر خواهم شد.
به گزارش قلم نیوز، مهندس میرحسین موسوی در پاسخ به دعوت مردم درخصوص شرکت وی در نماز جمعه این هفته تهران بیانیه ای صادر کرد.
متن کامل بیانیه موسوی به این شرح است:
به نام خدا و با تقدیم سلام متقابل
از آنجاکه اکیداً پاسخ به دعوت همدلان و همراهان در راه صیانت از حقوق مشروع زندگی آزاد و شرافتمندانه را بر خود واجب می دانم، روز جمعه مورخ 26/04/88 در میان صف های شما حاضر خواهم شد.
تمسک به حبلُ المَتین ایمان و قرار گرفتن در حِصن امن الهی که این دعوت شما متضمن آن است بهترین طریق وصول به آزادی های به ناحق مسلوب شده از ماست.
با تقدیم احترام
برادر شما میرحسین موسوی
24/ 04/ 88
حمله آیت الله استادی در نمازجمعه قم به رفتار حامیان افراطی دولت
آیت الله رضا استادی اعلام کرد تا ابتدای ماه محرم از هرگونه سخنرانی، منبر، درس و اقامه نماز جمعه خودداری خواهد کرد.
به گزارش روزنامه اعتماد این استاد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در نماز جمعه این هفته قم با انتقاد شدید از برخی حامیان احمدی نژاد و شاگردان مصباح یزدی گفت تا ابتدای ماه محرم سکوت خواهد کرد. او البته تجویز پزشکان را علت خودداری اش از هر نوع سخنرانی عنوان کرد، اما پیشتر اخباری مبنی بر انصراف آیت الله جوادی آملی، آیت الله امینی و استادی از حضور در نماز جمعه شهر قم منتشر شده بود.
آیت الله استادی روز جمعه به جز اعلام سکوت طولانی مدتش، به تندی از اقدام «قاسم روانبخش» در راه اندازی یک راهپیمایی مقابل جامعه مدرسین حوزه علمیه در قم انتقاد کرد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نماز جمعه قم آیت الله استادی به جایگاه و قداست حوزه علمیه قم اشاره کرد و گفت؛ «حوزه علمیه قم یک حوزه یی است که شورا، مدیریت، جامعه مدرسین، مراجع و... دارد و نمی شود هر فردی از هر گوشه یی از حوزه بلند شود و با سخنان بیهوده فکر کند دارد از رهبر حمایت می کند.» وی گفت؛ «انجام این کارهای خودسرانه نه تنها خدمت نبوده بلکه خیانت است.»
آیت الله استادی با اشاره به برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری گفت؛ «انتخابات در قم به خوبی و با حضور پرشور مردم برگزار شد و پس از آن نیز هیچ گونه اعتراضی نشد، اما بعد از سه روز یک طلبه بیان می کند که ما می خواهیم راهپیمایی برگزار کنیم.» وی افزود؛ «حوزه، استاندار، معاون استاندار، دفتر مقام معظم رهبری در قم و... مخالف برگزاری این راهپیمایی بودند اما این روحانی به حرف هیچ کس گوش نکرد و کار خود را انجام داد.»امام جمعه قم گفت؛ «چرا این روحانی با احساسات پاک مردم و طلاب بازی کرد؟ چرا هیچ دستگاهی نیست که با او برخورد کند؟» وی افزود؛ «افرادی که در این راهپیمایی ها که پس از انتخابات توسط این روحانی تشکیل شد، شرکت کردند باید استغفار کنند.» آیت الله استادی در ادامه به امضای طومارها اشاره کرد و گفت؛ «به مردم سفارش می کنم که ببینند چه کسی متن این طومار را نوشته و چه هدفی را دنبال می کند، بعد آن را امضا کنید.»
گفتنی است مسوول نشریه پرتو سخن و از شاگردان محمدتقی مصباح یزدی فراخوانی را برای برپایی راهپیمایی در قم ارائه داد. این دعوت در یکی از روزنامه های اصولگرا تبلیغ شد. جمعی از طلاب از مقابل مدرسه فیضیه قم به سمت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم راهپیمایی کردند ولی تعداد آنها چندان پرشمار نبود.
لینک منبع
-----------------------------------------
سانسور شدید اظهارات آیت الله استادی در نمازجمعه قم در رسانه های دولتی
تقریبا هیچ یک از رسانه های دولتی و حامی دولت اظهارات آیت الله استادی در مورد رفتار افراطی یک روحانی حامی احمدی نژاد را منتشر نکرده اند.
این رسانه ها در حالی مبادرت به این سانسور خبری کردند که اقدام رسانه های مستقل را نیز کذب خواندند .
آیت الله استادی امام جمعه موقت قم ضمن بیان بیماری خود و توضیح لزوم استراحت چند ماهه به رفتار طلابی که با سازماندهی معممی تندرو به نام قاسم روانبخش پس از انتخابات 22 خرداد اقدام به تظاهرات کرده بودند شدیدا اعتراض کرد و با لحنی گلایه آمیز گفت چرا با این افراد برخورد نمی شود؟
رسانه های دولتی نه تنها این خبر را سانسور کرده اند بلکه به منتشرکنندگان این خبر نیز اعتراض کرده اند که چرا دلیل عدم حضور آیت الله استادی را در نمازجمعه قم منتشر کرده اند.
گفتنی است در هفته های قبل از انتخابات با وجود حساسیت شدید فضای کشور نماز جمعه قم بدون حضور آیات جوادی آملی، امینی و استادی برگزار شد . دلیل این عدم حضور، اعتراض به رفتار عده ای در نمازجمعه قم که علیه آیت الله جوادی آملی شعار داده بودند اعلام شد اما رسانه های دولتی از انتشار هر نوع خبری در این زمینه خودداری کردند.
لینک منبع