سعدی: ياد دارم كه در ايام ِ طفوليت متعبد (اهل عبادت) بودم و شبخيز (شب بيدار ( برای عبادت و تفكر)) ، و مولع ِ (حريص) زهد و پرهيز. شبی در خدمت پدر رحمه الله عليه نشسته بودم و همه ی شب ديده بر هم نبسته و مصحف ِ (قرآن ، هر كتاب آسمانی) عزيز در كنار و طايفه ای گرد ما خفته! پدر را گفتم: از اينان يكی سر بر نمی دارد كه دو گانه ای (نماز ِ صبح) بگذارد، چنان خواب غفلت برده اند كه گويی نخفته اند كه مرده اند. پدر گفت : ای جان ِ پدر، تو نيز اگر بخفتی، به، كه در پوستين ِ خلق افتی (غيبت و بد گويی مردم كنی)

____________
يا ايها الدين آمنوا (ای كسانی كه ايمان آورده ايد)، اجتنبوا كثيرا من الظُن ( از بسياری پندارها و گمانها در حق يكديگر اجتناب كنيد)، ان بعض الظٌن اثم (كه برخی پندارها و گمان ها گناه است) ولا تجسسوا ( و نيز در كار يكديگر به تجسس و جاسوسی نپردازيد) ولا يغتب بعضكم بعضاً (و هيچيك از شما غيبت ديگری را نكند)، ايحب احدكم ( آيا هيچيك از شما دوست می داريد) ان ياكل لحم اخيه ميتا (كه گوشت برادر مرده خود را تناول كنيد) . فكرهتموه (كه البته از آن كراهت و بيزاری داريد) واتقوالله (و از خدا بترسيد) ان الله نزٌاب رحيم (كه خداوند بسيار توبه پذير و مهربان است) - آيه 12 ، از سوره حجرات

  1. 0 comments: Responses to “ ”